ببینید. اگر معتقدین به اسلام و جمعیتهای عظیمی که در بین مردم جایگاه دارند و از بن دندان معتقد به اسلامند، نبودند، این اجتماعات عظیم در مصر و تونس تشکیل نمیشد. فشاری که حرکت مردم و حضور تودهی مردم آورد، بناهای پوسیدهی امثال حسنی مبارک و بنعلی را ساقط کرد. مردمِ مسلمان بودند با شعار اسلامی. نقش اسلامگراها در اسقاط این نظامها خودش اقوی شاهد است برای اینکه این حرکت، حرکت اسلامی است. بعد هم در هرجا نوبت رأی دادن فرا رسید، مردم رفتند سراغ اسلامگراها؛ آنها را تقویت کردند، آنها را ترجیح دادند. و من به شما عرض بکنم؛ امروز تقریباً در سرتاسر دنیای اسلام - ممکن است معدودی استثناء داشته باشد - اگر یک انتخاباتِ خوبِ آزادی برگزار شود و رهبران مسلمان و سیاسیون مسلمان وسط میدان باشند، مردم به آنها رأی خواهند داد. همه جا همین جور است. بنابراین بلاشک حرکت، حرکت اسلامی است. خب، گفتیم آسیبشناسی کنید. در کنار آسیبشناسیها، تبیین هدفهاست. اگر هدفها تبیین نشد، سردرگمی به وجود میآید، آشفتگی به وجود میآید. باید هدفها تبیین شود. یکی از مهمترین هدفهای این بیداری، رهائی از شرّ سلطهی استکبار جهانی است؛ این را باید صریح گفت. اینکه ما خیال کنیم استکبار جهانی به سردمداری آمریکا، در مقابل حرکتهای اسلامی ممکن است کنار بیاید، این خطاست. اگر اسلام باشد، اسلامیت باشد، اسلامیها باشند، آمریکا با همهی وجود تلاش میکند آنها را از بین ببرد؛ البته ظاهراً لبخند خواهد زد. حرکتهای اسلامی چارهای ندارند، باید حد فاصل خودشان را مشخص کنند. نمیگویم بروند به جنگ آمریکا، میگویم بدانند موضع