نود سال، صد سال اخیر، چشمههای جوشانِ گوارای زیادی از قم سرازیر شد. قمیها بودند که مرحوم حاج شیخ ( رضوان اللّه علیه ) را با آغوش باز پذیرائی کردند، او را آوردند و این حوزهی عظیم تشکیل شد. این تربیت الهی و غیر منتظَری که در این حوزه انجام گرفت، از برکت همت مردم قم بود؛ حوزهای که کسی مثل امام بزرگوار ما از این حوزه درآمد و این حادثهی عظیم دنیا - نباید گفت حادثهی عظیم این کشور - به وجود آمد. در قضایای سال ۴۲، در قضایای سال ۴۱، در قضایای انقلاب، در قضایای جنگ تحمیلی، قم یک چهرهی برجستهی بزرگی دارد که امیدواریم همیشه همین جور بماند. یک نقطهی مهم - برای شما جوانان عزیز قمی عرض میکنم - در این حرکت این است که انسان با هوشیاری و زیرکی، حرکتهای دشمن را تفرّس کند، زیر نظر بگیرد و هدفهای دشمن را کشف کند؛ این خیلی مهم است. اگر شما در یک مبارزهی شخصی، در یک دفاع شخصی که در مقابل یک حریف قرار میگیرید، بتوانید حرکت او را پیشبینی کنید، هیچ ضربهای نخواهید خورد. اگر حواستان پرت شد، غافل شدید، تمرکز را از دست دادید، به چیز دیگری سرگرم شدید، نتوانستید پیشبینی کنید که او چه کار میخواهد بکند، حتماً ضربه میخورید. دشمن که نخوابیده؛ او بیدار است: « ﴿و انّ اخا الحرب الأرق و من نام لمینم عنه » ﴾ .( ۶ ) شما اگر حواست پرت شد، شما اگر از موقعیت خودت غافل شدی، دلیل این نمیشود که دشمنی هم که در مقابل توست، حواسش پرت شده باشد؛ او ممکن است حواسش جمع باشد، بزند. پس باید حواسها جمع باشد. اینکه ما این همه عرض میکنیم،