همان جا در همان مسجد سلماسی « شفاء » را شروع کردند. خب، این یعنی استقامت. پس کار اول شما این است. مسئلهی دوم که آقایان مطرح کردید، مسئلهی چشمانداز است. خیلی خوب است که شما به فکر چشمانداز ده ساله و بیست ساله و پنجاه ساله باشید. به نظر من آن چشمانداز بلند مدت - حالا چه فرض کنیم که این بلند مدت، به قول شما پنجاه سال است، یا سی سال است، یا بیست سال است - باید گسترش گفتمان فلسفهی اسلامی در دنیا باشد؛ این را هدف قرار دهید. امروز مطلقاً اینجور نیست، بلکه بعکس است. یعنی امروز در ایران مثلاً در محیطهای دانشگاهی و علمی ما فلسفهی کانت بمراتب رائجتر و شناخته شدهتر است از فلسفهی بوعلی سینا. یعنی ابنسینای با این عظمت که همهی تاریخ بشر، از هزار سال پیش به این طرف، با اسم او درگیر است، در مجامع دانشگاهی ما حکمت و فکر فلسفیاش شناخته شده نیست به آن اندازهای که کتاب فکر فلسفىِ مثلاً کانت شناخته شده است. این یک مسئلهی مهمی است. ما باید عکس این را عمل کنیم. یعنی باید هدف را این قرار بدهیم که تفکر فلسفهی اسلامی - حالا با همان مشخصاتی که دارد؛ که خود این، جای بحث و گفتگو دارد که فلسفهی اسلامی چیست - در دنیا به عنوان گفتمان فلسفی شناخته شود، در دانشگاهها رواج پیدا کند، متفکرین عالم از آنها مطلع باشند، روی آنها بحث کنند، نقد و انتقاد کنند، در مجلات علمیشان منعکس شود. خب، این کار طبعاً متوقف به این است که شما کارهای بینالمللی داشته باشید؛ که حالا یکی از آقایان گفتند که ما این قضیه را نداریم.