بیانات سال 91


جامعه، بنیان سیاسی جامعه، حکومت در جامعه، به چه شکلی خواهد بود؛ یعنی ما برای مسئله‌ی حکومت، در فلسفه چه پاسخی داریم. نمیشود بگوئیم آقا فلسفه ذهنیات محض است و به مسائل زندگی و جامعه ارتباطی ندارد؛ این معنی ندارد. به نظر من بخش عمده‌ای از جاذبه‌ی فلسفه‌ی غرب، مربوط به این است. همچنین مسئله‌ی اقتصاد. بنابراین به طور کلی جهان‌بینی اسلام تبیین شود. مواد اصلی جهان‌بینی اسلام را مشخص کنید - مسئله‌ی انسان، مسئله‌ی خدا، مسئله‌ی ارتباط انسان و خدا، مسئله‌ی تکلیف - در فلسفه‌ی اسلامی روی اینها کار شود. البته اینها پاسخهای روشنی هم دارد، در فلسفه‌ی ما خیلی از اینها مسائل مبهمی نیست؛ اما باید این پاسخها منعکس شود، گفته شود.

مسئله‌ی دیگر، مسئله‌ی کتابهائی است که باید در مجموعه تولید شود. بله، من هم عقیده‌ام همین است که شما کار ستادی بکنید؛ کار صف را به همان مجموعه‌هائی که در قم هستند، واگذار کنید. خود شماها هم در آن مجموعه‌ها و در آن پژوهشکده‌ها شرکت دارید؛ کار صف را آنها بکنند، منتها هدایت را شما باید بکنید. یعنی کار ستادی به مسئله‌ی کتاب بپردازد.

ما در مورد کتاب واقعاً مشکل داریم. حالا مثلاً آقایان فرمودند که ما میخواهیم فلسفه‌ی مشّاء یا فلسفه‌ی اشراق را برای طلبه‌ها تبیین کنیم. طلبه‌های ما از فلسفه‌ی مشّاء خبری ندارند. خب، چگونه تبیین میکنید ؟ حتماً « شرح اشارات » بخوانیم ؟ یا فرض کنید که « شفاء » بخوانیم ؟ باید حتماً این متن طولانىِ مفصلِ محتاج به تبیین کان یکون را خواند ؟ راهش این است ؟ یا نه، راه دیگری هم وجود دارد. امروز خواندن تفکراتِ مثلاً فرض

«5»