پرورش استعدادهای جسمانی و بدنىِ خودش حرکت میکند، این عزم راسخ را نشان میدهد؛ این یک نقطهی خصوصیت شخصی است. یک نقطهی دیگر، مسئلهی هوش است. هیچ قهرمانی بدون داشتن یک هوش برتر، ممکن نیست به قهرمانی برسد. همهی ورزشها همین جورند. یعنی صرفاً این نیست که کسی زور دارد و با زور این کار را انجام میدهد؛ نه، زور کافی نیست؛ هوشیاری لازم است. چه در ورزشهای دستهجمعی، چه در ورزشهای فردی، چه در کشتی، چه در وزنهبرداری، چه در کوهنوردی، چه در ورزشهای رزمی و امثال اینها، تا انسان و آن رزمنده و ورزشکار هوشیار نباشد، ذهن فعال و جستجوگر و تیزی نداشته باشد، امکان ندارد به مراحل بالا برسد. بنابراین یک قهرمانی را که ما نگاه میکنیم، او را مظهری از هوش، از همت و اراده، از توانائیهای جسمانی و بسیاری از خصوصیات دیگر مشاهده میکنیم. طبعاً در پهلوانِ ورزشی اعتمادبهنفس زیاد است؛ قاعدتاً اینجور است که احتیاجی به کارهائی که افراد ضعیف میکنند، ندارد؛ احتیاج به چاپلوسی ندارد، احتیاج به دروغگوئی ندارد، احتیاج به تقلب و دوروئی ندارد. البته نمیگوئیم همهی کسانی که ورزشکارند، این صفات را ندارند و از این صفات بریاند؛ نه، انسانها لغزش میکنند؛ اما طبیعت پهلوانی این است که با اینجور خصوصیات اخلاقی و رذائل اخلاقی میتواند بیگانه باشد. بنابراین، این بخشِ شخصىِ قهرمانها است. بخش عمومی و اجتماعی یک قهرمان این است که چون او مظهر توانائیهای یک ملت در یک رشتهی خاص محسوب میشود، اعتماد ملی میدهد؛ یعنی