بیانات سال 91


پیغمبر وقتی فاطمه‌ی زهرا بر او وارد میشد، « قام الیها »؛ ( ۴ ) نه فقط بلند میشد، بلکه بلند میشد و به سمت او میرفت. یک وقت یکی وارد اتاق میشود، شما به احترامش بلند میشوید؛ یک وقت کسی وارد اتاق میشود، شما با اشتیاق به طرفش میروید. اینها مگر شوخی است ؟ این بحثِ پدر - فرزندی نیست. پیغمبر خدا اینجور از فاطمه‌ی زهرا تجلیل میکند؛ رضای او را رضای خود، رضای خود را رضای خدا؛ سخط او را سخط خود، سخط خود را سخط خدا اعلام میکند؛ اینها مقامات فاطمه‌ی زهرا است. آن زندگی با امیرالمؤمنین، آن تربیت آن فرزندان. خب، مگر میشود درباره‌ی این بزرگوار، امثال ما حرف بزنیم ؟

با همه‌ی اینها، این بزرگوار الگوست؛ نکته این است. ائمه‌ی ما ( علیهم‌السّلام ) که بدون تردید رتبه و مقامشان از ملک و فرشتگان مقرب خدا بالاتر است، جوری زندگی نکردند، جوری حرف نزدند، جوری مشی نکردند که از دسترس ما خارج باشند؛ نه. به فرموده‌ی مرحوم علامه‌ی طباطبائی، مِثل آن کسی است که روی قله‌ی کوه ایستاده است، به مردم میگوید بیائید اینجا؛ به سمت خود، به سمت قله، به سمت اوج فرا میخواند. اینجوری نیست که اینها مثل برجستگان دروغین دنیای مادی و دارای معنویتهای قلابی، بروند توی برج عاج و اتاق شیشه‌ای بنشینند، کسی به اینها دسترسی نداشته باشد؛ نه، میگویند بیائید، بیائید. راه همین است؛ ما باید دنبال ائمه راه بیفتیم؛ زندگی آنها الگوی ماست. بله، « الا و انّکم لا تقدرون علی ذلک »؛ ( ۵ ) ما مثل آنها نمیتوانیم حرکت کنیم؛ ما لیاقت این را نداریم، طاقت این

«8»