یک مسئله هم که بنده همیشه به دوستان مجلس عرض کردم، تعامل با قوهی مجریه است. با قوهی مجریه هم که ما مینشینیم، چه با رئیس جمهور محترم، چه با وزرای محترم، چه با مجموع اینها، همین سفارش را به آنها میکنیم که با قوهی مقننه تعامل کنند. هر کدام هم حقی دارند. مجلس دارای حق است، در یک محدودهی مشخصی؛ قوهی مجریه و دستهای کنندهی کار هم دارای حقند، در یک محدودهی مشخصی. حدود یکدیگر را باید حفظ کنند، با یکدیگر تعامل کنند؛ این تعامل، جادهی دوطرفه است - فرنگیها و فرنگیمآبها میگویند جادهی دوطرفه؛ حرف بدی هم نیست، تعبیر بدی هم نیست - باید از هر دو طرف، این تعامل وجود داشته باشد. البته درعینحال با همهی حسن نیتهائی که طرفین دارند، گاهی بیتفاهمیهائی وجود پیدا میکند - اشکالی ندارد - لیکن این عدم تفاهمها در همان حدی که اقتضای طبیعی کار است، ایراد ندارد؛ نباید تشدید کرد، ایجاد کدورت کرد؛ اینها را باید مراقبت کرد. به شما عرض میکنیم؛ قوهی مجریه وسط میدان ایستاده است - چه این دولت، چه هر دولت دیگری - و کارها به عهدهی اوست، بارها بر دوش اوست، ملامتها به طرف او سرازیر میشود، سؤالها و مؤاخذهها از او میشود؛ لذا باید ملاحظهی او را کرد. به قوهی مجریه هم ما همیشه سفارش میکنیم؛ این حق عظیمی که در قانون برای مجلس قانونگذاری و برای کل قانون ملاحظه شده، باید از طرف مجریان رعایت شود. قانون اساس کار است، قانون ریل حرکت این قطار است؛ شما باید زحمت بکشید این ریلگذاری را بکنید، آنها هم باید بر روی این ریل حرکت کنند. شما کمک کنید که