بیانات سال 92


کردیم، خدای متعال به ما کمک خواهد کرد و آنچه که صلاح و خیر است، به ما خواهد داد. اینجور نباشد که حالا برای اینکه مردم به ما متوجه شوند، همه‌ی آنچه را که ماورای ما است، تخریب کنیم؛ چه آنچه که مربوط به نامزدهای دیگر است، چه آنچه که مربوط به واقعیتهای موجود جامعه است. باید درست عمل شود. آن وقت ما انتخاب خواهیم کرد.

البته این حرفها هم که فلانی، رهبری، این بنده‌ی حقیر، طرفدار زید است یا طرفدار عمرو است، از آن حرفهائی است که همیشه بوده و واقعیت هم ندارد؛ اکثر آنهائی هم که میگویند، میدانند که واقعیت ندارد. از کجا میدانند که بنده طرفدار چه کسی‌ام ؟ کسی که از من نمیشنود؛ نه در گذشته شنفته است، نه تا حالا شنفته، نه بعد از این خواهد شنفت. حدسیاتی میزنند؛ این حدسیات هرچه گفته نشود، هرچه بر زبان آورده نشود، بهتر است؛ نمیدانند که. بنده هم یک رأی دارم مثل بقیه. آن روز من در جمع برادران دانشجوی پاسدار این را گفتم: ممکن است نظر شما به یک نفری باشد، نظر من به یک نفر دیگر باشد؛ چه اشکالی دارد ؟ شما یکی را بپسندید، من یک کس دیگر را بپسندم؛ هیچ اشکالی ندارد. شما یک شناختی از زید دارید که من آن شناخت را از او ندارم؛ هیچ مانعی ندارد. اینجور نیست که هرچه شما فهمیدید، بنده هم باید همان را بفهمم؛ یا هرچه من فهمیدم، شما هم باید همان را بفهمید؛ نه، اینها تشخیصها است. آنچه که بین ما و خدا حجت است، این است که بتوانیم درست تشخیص دهیم. در خبرهای رادیوهای بیگانه و آنچه که در این نوشتجات منعکس میشود - که لابد می‌بینید، میشنوید - روی مقاصدی که دارند، همین چیزها را هی تبلیغ میکنند، هی

«16»