هم ندارید که ما بگوئیم، اما لازم است بگوئیم. انصاف را باید رعایت کرد؛ انصاف در مقابل آن دوستی که در مجلس همکار شما است، انصاف در مقابل آن کسی که بیرون مجلس است، انصاف در مقابل دولت، انصاف در مقابل قوهی قضائیه. انصاف را باید رعایت کنید؛ « ﴿و لا یجرمنّکم شنئان قوم علی الّا تعدلوا » ﴾ .( ۲ ) گاهی ما با کسی بدیم، از کسی بدمان میآید؛ خب، این کار میتواند موجّه باشد؛ بالاخره یک دلیلی داریم، از کسی خوشمان نمیآید؛ اما نسبت به همین کسی هم که از او خوشمان نمیآید و استدلال هم داریم برای اینکه از او خوشمان نیاید، باید انسان انصاف به خرج دهد. کسی یک نقطهی خوبی دارد؛ آن را تحت تأثیر نقطهی بدی که از او در ذهن ما هست، قرار ندهیم؛ این خیلی چیز مهمی است. بیانصافی و رفتار نامتناسب، منجر میشود به عکسالعمل مشابه در طرف مقابل. ما آدمهای ضعیفی هستیم دیگر؛ شما اگر چنانچه مثلاً نسبت به این حقیر یک وقتی بیانصافی کردید، این حقیر آن مقدار قدرت و توانائی و ضبط نفس ندارم که بگویم خیلی خوب، حالا او بیانصافی کرد، بکند؛ من هم وادار میشوم به بیانصافی. اینجوری در جامعه، تبادل بیانصافیها، به جای تبادل انصاف، به جای تبادل محبت، رائج میشود. ببینید، چون شما نمایندهی مجلسید، این تأثیر وجود دارد؛ والّا اگر چنانچه شما جزو افراد معمولی جامعه بودید، تأثیر داشت، اما نه به این اندازه. وقتی ما در روی سکوئی قرار گرفتیم و مردم به ما نگاه میکنند، رفتار ما یک معنا دارد؛ وقتی که نه، در جمعیت مردم، در سواد مردم گم هستیم، همان رفتار یک معنای دیگری دارد.