جهانی، و در رأس آنها آمریکا است، محرک اصلی هم صهیونیستهایند، مسئلهی اینها این است که نمیخواهند موضوع هستهای ایران حل شود. اگر لجبازی آنها نبود، موضوع هستهای براحتی حل میشد. بارها تا لحظهی حل پیش رفتیم، امضاء کردند، آژانس هستهای امضاء کرد؛ قبول کرد که این اشکالاتی که وجود داشته، برطرف شده - اینها موجود است، اینها سند است؛ اینها که قابل انکار نیست - خب باید قضیه تمام میشد، پروندهی هستهای کشور باید پایان پیدا میکرد. آمریکائیها بلافاصله یک چیز جدید را مطرح کردند، آوردند وسط. نمیخواهند قضیه تمام شود. نمونههای متعددی را ما در این زمینه داریم. حل مسئلهی هستهای جمهوری اسلامی، به حسب طبیعت خود، از جملهی کارهای سهل و آسان و روان است؛ اما وقتی طرف مقابل مایل نیست این قضیه حل شود، خب بله همین جور میشود که ملاحظه میکنید. بنابراین این را باید توجه داشته باشند؛ جمهوری اسلامی در قضیهی هستهای، هم قانونی عمل کرده است، هم شفاف عمل کرده است، هم از لحاظ استدلالی، منطقی عمل کرده است؛ منتها این یک نقطهای است که برای فشار بر جمهوری اسلامی این را مناسب دانستهاند. اگر این هم نباشد، یک قضیهی دیگری را برای فشار مطرح میکنند. هدف، تهدید است؛ هدف، فشار است؛ هدف، خسته کردن است. خودشان گفتند: هدف، تغییر دادن نظام سیاسی و سازوکار سیاسی است. البته در حرفهای خصوصی که میزنند، یا گاهی نامه که مینویسند، میگویند نه، ما نمیخواهیم نظام را تغییر دهیم؛ لیکن در گوشه و کنار حرفهایشان، در اظهاراتشان، در عملکردشان، این