را قبول دارند؛ همه امام را به عنوان شاخص، انتخاب میکنند. گاهی تفسیر غلط از امام میشود، تفسیر غلط از جهتگیری مورد نظر امام انجام میگیرد؛ که این هم چیز بدی است و خطرناک هم هست. خوشبختانه بیّنات امام جلوی چشم ما است؛ بیانات امام، صدای امام، نوشتهی امام، آثار امام، جلوی چشم ما است. آن روز عرض کردیم که وصیتنامهی امام که یک مجمل و موجزی است از جهتگیریهای امام، دم دست همه است. بنابراین جهتگیریها مشخص است. ما در شناخت جهتگیریها، هم مشکلی نداریم، هم احتیاج به این نداریم که حالا بنشینیم یک چیزی را مشخص کنیم. امام فقیه بود، حکیم بود، آگاه بود، خردمند بود، پخته بود، سنجیده سخن میگفت، درست فکر میکرد؛ با همین فکر، این انقلاب را به وجود آورد؛ این نظام جمهوری اسلامی را ترتیب داد و بر سر پا کرد و خطوط مشخص و روشنی را معین کرد. بنابراین اولین کار هر مدیری در هر بخشی این است که جهتگیری درست را در نظر بگیرد. دوم، بهکارگیری همهی ابزارهائی که در اختیار است. همهی ابزارها را، همهی نیرو را باید پای کار آورد. این جهتگیریها باید به شکل سیاستهای عملی در بیاید. سیاستهای کلی، بخشی از این سیاستهای عملی است؛ چشمانداز بیستساله، بخشی از این سیاستهای عملی است؛ سیاستهای اجرائی دولت در بخشهای مختلف، بخشی از این سیاستهای عملی است؛ برنامههائی که دولتها و مجلسها تصویب میکنند و بنای بر اجرای آن میگذارند، بخشی از این سیاستهای عملی است. باید در خلال این