بنابراین تکلیفگرائی هیچ منافاتی ندارد با دنبال نتیجه بودن، و انسان نگاه کند ببیند این نتیجه چگونه به دست میآید، چگونه قابل تحقق است؛ برای رسیدن به آن نتیجه، بر طبق راههای مشروع و میسّر، برنامهریزی کند. یک نکتهی دیگر این است که در دانشگاهها شور و نشاط یک امر لازمی است. دانشگاهِ دچار رکود، دانشگاه خوبی نیست. مراد از این شور و نشاط چیست ؟ این شور و نشاط در بخشهای مختلفی خودش را نشان میدهد؛ هم در بخشهای علمی، هم در بخشهای اجتماعی و سیاسی، این شور و نشاط میتواند خودش را نشان دهد. محیط دانشگاه، محیط جستجو کردن از نقطهنظرات درست در زمینهی سیاسی و در زمینهی ادارهی کشور و همچنین در زمینهی مسائل کلان دیگر است. فرض کنید راجع به مسئلهی بیداری اسلامی - که یک مسئلهی مهمی است - جای جستجو کردن از نقطهنظر صحیح در این باره، محیطهای دانشگاهی و دانشجوئی است. بر اساس فکر و بحث و تحرک ذهنی، تحرک عملی به وجود میآید؛ وظائف آشکار میشود؛ بر طبق آن وظائف باید کارهائی انجام بگیرد، که انجام میگیرد. بنابراین بحث و تحلیل و فهم و تشخیص در دانشگاهها، یکی از عرصههای گوناگون شور و نشاط است. جدا کردن مسائل اصلی از فرعی، مسائل درجهی یک از مسائل درجهی دو، سرگرم نشدن به مسائلی که از اولویت برخوردار نیستند و شناختن این مسائل، از عرصههای شور و شوق دانشجوئی و دانشگاهی است. اگر شما میبینید در بیرون کسانی احیاناً به مسائل فرعی سرگرم میشوند، خودشان را مشغول میکنند، محیط دانشگاه باید بتواند در این زمینه داوری درستی