نداشتند و به منافع شخصی خود و منافع قدرتهائی که از آنها حمایت میکردند، دلبسته بودند. بیست سال قبل از آن هم کشور دچار هرج و مرج بود. یعنی از آغاز دوران مشروطیت تا انقلاب اسلامی، بجز یک فرصتِ حدود دو سالهای در این میان، که یک دولت ملىِ ضعیفی تشکیل شده بود - که این هم با توطئهی مشترک انگلیس و آمریکا از بین رفت - بقیهی این مدت، تمام به استبداد و دیکتاتوری گذشت. مزهی مردمسالاری را مردم در جمهوری اسلامی چشیدند. از آغاز پیروزی انقلاب تا امروز، در همهی مسائل مهم، در همهی مسئولیتهای اساسی کشور، مردم بودند که نقش ایفا کردند. یازده بار انتخابات ریاست جمهوری، نُه بار انتخابات مجلس شورای اسلامی، چند بار انتخابات مجلس خبرگان و شوراها؛ یعنی در این سیوچهار سال، تقریباً هر سال یک انتخابات انجام گرفته است. مردم احساس میکنند که بر سرنوشت خود در مدیریت کشور و در برنامههای کلان کشور، آنها هستند که تصمیمگیرند و نظارت میکنند و عمل میکنند؛ این مردمسالاری دینی است. یکی از خصوصیات این مردمسالاری این است که رابطهی مردم و مسئولان به صِرف رابطهی قانونی منحصر نمیشود؛ بلکه علاوه بر آن، رابطهی عاطفی و ایمانی است؛ که ناشی از اعتقادات مردم، ناشی از بینش دینی مردم، ناشی از تعهد مردم به مبانی و اصول انقلاب است. این چیزی است که در دنیا ما نظیری برایش نمیشناسیم، که رابطهی مردم با مسئولین، یک چنین رابطهی مستحکمِ عاطفی و ایمانی و نشانهی پایبندی به مبانی باشد؛ و همین است که مسئولین را هدایت میکند. رئیس جمهور محترمی که امروز