بیانات سال 92


است. اگر عامل فعال و پیشبرنده‌ی انقلاب و اعتقاد دینی نمیتوانست اوضاع کشور را به طور عموم و از جمله در مسئله‌ی علم تحت تأثیر قرار دهد، یقیناً شعاع نفوذ قدرتهای سلطه‌گر اجازه نمیداد یک کشوری مثل ایران - که آنها چشم طمع به آن دوخته‌اند - بتواند در زمینه‌ی علم این پیشرفتها را بکند و این خودباوری و اعتمادبه‌نفس را به دست آورد؛ نمیگذاشتند؛ کمااینکه جاهای دیگر هم نمیگذارند؛ آنجاهائی که آنها تسلط و نفوذ دارند. این انقلاب اسلامی بود که آمد آن فضا را شکست و فضای علمی را غالب کرد. بنابراین همه باید خودمان را مدیون بدانیم و متعهد بدانیم به حفظ و پاسداری آرمانهای انقلاب و ارزشهای انقلاب.

یک نکته‌ی دیگری که من اینجا یادداشت کرده‌ام و در بیانات دوستان هم اشاره‌ای به آن شده بود، مسئله‌ی بالا بردن کیفیت در دانشگاهها است. البته من اعتقاد ندارم که گسترش کمیت چیز کم‌ارزشی است؛ نه، گسترش کمیت فی‌نفسه چیز بسیار باارزشی است. این که تعداد دانشجو زیاد شود، تعداد دانشگاه زیاد شود، مراکز علمی کشور این همه گسترش پیدا کند، این که در بیمارستانهای شهرهای دوردست پزشکانی بتوانند عملهای جراحی‌ای انجام دهند که در گذشته‌ی نه چندان دوری - در اوائل انقلاب، یا به طریق اولی‌ قبل از انقلاب - حتّی در تهران هم به این آسانی امکان نداشت، اینها چیز کمی نیست؛ اینها افتخارآمیز است. بنابراین گسترش کمّی را نفی نکنیم، اما این را تأکید کنیم که این گسترش کمّی باید با اهتمام به گسترش کیفی باشد - عمق کیفیت - این قبول است. اولاً رتبه‌ی کیفی دانشگاههای کشور مشخص شود؛ یعنی دستگاه مدیریت دانشگاهی

«10»