البته ما زیاد گزارش میگیریم، من زیاد گزارش میخوانم، ملاقات هم کم ندارم - ملاقات خاص با افرادی که با دانشگاه مرتبطند - لیکن مطمئنم که آنچه ما دربارهی مسائل دانشگاه کشور میدانیم، همهی مسائل دانشگاههای کشور نیست؛ و چه بهتر که بخشی از آنچه را که نمیدانیم، در یک چنین جلسهای، در یک چنین مجموعهای، از زبان نخبگان دانشگاهی بیان شود؛ که خب بحمدالله این مقصود هم حاصل میشود، و حاصل شد، و هر سال همین جور است. البته وقت به قدری نیست که از عدد بیشتری از دوستان استاد بتوان استفاده کرد، لیکن همین مقداری هم که استفاده کردیم، مغتنم است. امروز هم مطالبی که آقایان و خانمها بیان کردند، مطالب خوبی بود؛ بر معلومات ما افزود؛ هم در مورد مسائل دانشگاه، و هم از جمله در مورد آشنائی بیشتر با دیدگاههای متنوعی که در دانشگاه نسبت به مسائل گوناگون وجود دارد. خب، ملاحظه کردید که در همین جلسه یکی از دوستان معتقدند به این که جریان ترجمه در داخل کشور باید رصد شود - یعنی در واقع به معنای نوعی اشراف و نظارت بر جریان ترجمه در کشور - آقای محترم دیگری بیان میکنند که در مورد ترجمه، دست مترجم و دستگاه ترجمه و نشر ترجمه را باید آزاد گذاشت؛ یعنی در واقع نقطهی مقابل آن حرف اول. هر دو حرف با یک توجیه و تفسیر، درست است؛ یعنی میتوان یک ممشا و سلوکی را انتخاب کرد که هم آن نظر اول برآورده شود، هم آن نظر دوم؛ اما من مطمئن نیستم که آن دو برادر محترمی که این دو نظر را بیان کردند، نظرشان به راه میانه باشد. هر کدام نظر مستقلی دارند،