میگرفتند. معنویّت منافات ندارد با پرداختن به اصول مادّی کار و تنظیم درست کار؛ بایستی این معنویّت را حفظ کرد. این معنویّت اساس کار است. آخرین مطلب من هم این است: به نظر بنده، آینده، آیندهی روشنی است برای انقلاب اسلامی؛ نه به معنای یک دلخوشکُنَک، بلکه به معنای ملاحظهی همهی آنچه که جلو چشم ما است. دو استدلال را اینجا انسان نگاه کند: یک استدلال، استدلال تجربه است؛ خب، ما از چه وضعیّتی در اوائل انقلاب، از لحاظ فقر نیروی انسانی، فقر نیروی مادّی، فقر سلاح، فقر تجربهی مدیریّتی و فقرهای گوناگون دیگر، امروز به چه وضعیّتی رسیدیم؛ غنای نیروی انسانی، غنای مادّی، غنای علمی، غنای سیاسی، غنای آبرو و حیثیّت بینالمللی. خب در این سی و چند سال ما از کجا به کجا رسیدیم ؟! همهی این حرکتی هم که ما در این سی و پنج سال کردیم، مواجه با فشار طرف مقابل بود، یعنی باد مخالف میوزید و ما توانستیم جلو برویم؛ جریان تند مخالف ما بر این بستری که ما در آن حرکت کردیم حضور داشت و ما توانستیم پیش برویم؛ این تجربه خوب نیست ؟ کافی نیست ؟ جریانهای مخالف و دشمنیها نمیتواند ملّتی را که متّحد است و مصمّم است و با ایمان است و میداند و میفهمد میخواهد چه کار کند، گیج و گم نیست، متوقّف کنند. در این حوادثی که اخیراً رخ داد در دنیای اسلام در این منطقهی ما، هر جایی میبینید خسارتهایی متحمّل شدند، بهخاطر این است که نمیدانستند چه کار باید بکنند، یک خطّ درست راهنما حاکم نبود بر کارها؛ خب اینجوری شد؛ البتّه اینجور هم نخواهد ماند. اینجا هم آن اتّفاقی که در منطقهی اسلامی و کشورهای اسلامی افتاده است - آن بیداری - یک