بیانات سال 92


از عظمتها را انسانها تا نزدیک نباشند، تا لمس نکنند، یا لااقل با یک شیوه‌ی هنری از آن مطّلع نشوند، نمیتوانند هم آن قضایا را بفهمند. بعدها هم همین‌جور؛ در طول این سالهای بعد از جنگ - این بیست و پنج سالی که از خاتمه‌ی جنگ تا امروز گذشته - خیلیها تلاش کردند که نگذارند این حماسه‌ها زنده بشود. شماها عکس این عمل کنید؛ نقطه‌ی مقابل این عمل کنید. شما هم که خودتان آنجاها بودید، بگویید؛ بگذارید این نوشته‌ها همدیگر را تقویت کند. من در کتاب آقای نورالدّین، اسم این آقای مهدیقلی رضایی را دیدم؛ ایشان در همین قضیّه‌ی غوّاصها، یک جا میگوید که « مهدیقلی رضایی که از نیروهای باسابقه‌ی جبهه است »؛ اینها همدیگر را کاملاً تأیید میکند؛ یعنی ابعاد گوناگون قضایا را روشن میکند. [ باید ] هر چه بیشتر گفته بشود، هر چه بیشتر نوشته بشود، هر چه صادقانه‌تر منعکس بشود آن جزئیّات؛ بدون کم و زیاد، بدون مبالغه؛ یعنی آن حوادث به مبالغه احتیاج ندارد؛ اینقدر عظمت دارد که خود حادثه را که نقل کنند، شکوهِ خودش و عظمتی را که در دل خودش هست نشان میدهد. هیچ نبایستی مبالغه به کار برد. نباید هم کم گذاشت؛ باید همه‌ی جزئیّات مهم و تأثیرگذار را بیان کرد که همه‌اش هم موثّر است. همچنین به این آقایان محترم حوزه‌ی هنری و بقیّه‌ی دستگاه‌های نشر هم توصیه میکنم: این نوشتجات را قدر بدانید. این پدیده‌ها و این فراورده‌های تاریخ انقلاب را، تاریخ دفاع مقدّس را قدر بدانید؛ اینها را باید خیلی قدر دانست. بین مردم هم منتشر بشود. این جوانهای ما، نه جنگ را دیده‌اند، نه روایت درست و حسابی از جنگ شنیده‌اند؛ روایت درست، اینها است؛ این کتابها است؛ هر چه میتوانید کاری کنید که در دسترس جوانها قرار بگیرد [ تا ] جنگ را بشناسند، بفهمند

«4»