شد. من بارها گفتهام: امروز هر کار علمی و فنّاوری در کشور که زیرساخت آن وجود داشته باشد، از دستِ کنندهی ایرانی، جوان ایرانی، و نخبهی ایرانی بر میآید؛ هیچ چیزی وجود ندارد که ما بگوییم استعداد ایرانی و نخبهی ایرانی قادر به ایجاد آن، تولید آن، ساخت آن نباشد؛ مگر اینکه زیرساخت آن در کشور وجود نداشته باشد که باید آن زیرساخت را ایجاد کرد. وضع و سطح استعداد کشور ما یک چنین سطحی است. پیشرفت واقعی کشور هم جز با پیشرفت علم امکانپذیر نیست؛ علّتِ اینکه گفتیم گفتمان اصلی و سیاست اصلی این است، این است. پیشرفت واقعی جز با پیشرفت علم فراهم نخواهد شد. بعضی از کشورها ممکن است تولیدات زیرزمینىِ خودشان را، نفت خودشان را، بشکههای نفت را، منتقل کنند به صاحبان ثروت و علم در دنیا، محصولات آنها را بخرند، یک ظاهرِ پیشرفتی هم ممکن است بهوجود بیاید امّا این پیشرفت نیست؛ پیشرفت آنوقتی است که " درونزا " باشد، آنوقتی است که متّکی به استعداد درونی یک ملّت باشد. وزن و اعتبار کشورها و دولتها و ملّتها هم وابستهی به همین درونزایی است. اگر چنانچه از درون، یک حرکتی، جهشی، رشدی بهوجود آمد، به یک کشور، به یک ملّت، وزن میدهد، اعتبار میدهد، ارزش میدهد، ابّهت میدهد؛ امّا اگر چنانچه از درون نبود، دیگران آمدند، [ اعتبار به دست نمیآید ]. خب، در زمان رژیم طاغوت خودِ فرنگیها و غربیها آماده بودند که برخی از کارهای مربوط به فنّاوری هستهای را در کشور انجام بدهند؛ قرارداد میبستند. فرض بفرمایید حالا نیروگاه بوشهر را که ما با این همه زحمت بعد از سالها به دست آوردیم، بنا