شما را یاد بگیرند تا به دانش شما دست پیدا کنند؛ این کار هم ممکن است؛ این کار ممکن است. مرحوم دکتر چمران - شهید چمران - یک نخبهی علمی بود؛ حالا او مشهور شده به جنگ و شهادت و تفنگ و مانند این چیزها، لکن یک نخبهی علمىِ برجسته بود؛ در یکی از دانشگاههای برجستهی آمریکا هم درس میخواند که بعد رها کرد و آمد، و در لبنان و بعد هم در کشور خودش مشغول جهاد شد. او به من میگفت که در دانشگاههای آمریکا - و بخصوص و از جمله در همان دانشگاهی که ایشان تحصیل میکرد - برجستههای درجهی یک، معدود بودند و ایرانیها در بین آنها بیشتر از همه بودند. ایرانیها از متوسّط استعداد جهانی بالاترند؛ این را ما از افراد دیگر هم مکرّر شنیدهایم؛ عرض کردم حالا هم که تجربهها این را نشان میدهد. نکتهای که من از اوّل روی آن تکیه کردم و هنوز هم به طور کامل تحقّق پیدا نکرده، مسئلهی پیوند علم و صنعت، دانشگاه و صنعت، مراکز تحقیقی و صنعت است؛ که خب البتّه الان چند سال است که من میبینم این در زبان دانشجوها و نخبهها و مسئولین هم میچرخد. این نکتهی بسیار مهمّی است. ما یک مجموعهی علمی داریم اینجا، یک مجموعهی صنعتی داریم اینجا؛ صنعتیهای ما تشنهی دست یافتن به پیشرفتهای علمی و تحقیقات دانشگاهها و مراکز علمی ما هستند؛ دستگاههای علمی ما هم برای اینکه مثل این چشمههای جوشان، جوشش آنها ادامه پیدا کند و جریان پیدا کند، احتیاج به بازار مصرفکنندهی علم خودشان دارند؛ بین اینها رابطهی منطقی و کامل وجود ندارد. اگر ما بتوانیم این رابطهی صنعت و دانشگاه را،