به ] دست مستکبرین رسید، بلای جان ملّتهای عالم شد؛ برای جان انسانها - هر انسانی که با آنها همراه نباشد، تسلیم آنها نباشد، تابع آنها نباشد - هیچ ارزشی قائل نیستند؛ مثالها، الیماشاءالله [ وجود دارد ]. یک مثال، برخورد مستکبرین با بومیان آمریکا است؛ همین کشوری که امروز منابع مالی آن، امکانات آن، موقعیّت جغرافیایی آن، همهچیز آن در اختیار غیربومیان آن منطقه است. خب اینجا مردم بومیای وجود داشتند؛ برخورد با آنها به قدری خشن، به قدری مشمئزکننده است که یکی از نقاط تاریک تاریخ آمریکای جدید است؛ خودشان دربارهی آن، چیزها نوشتهاند؛ کشتارهایی که کردند، فشارهایی که آوردند. عین همین قضیّه بهوسیلهی انگلیسیها در استرالیا اتّفاق افتاد. انگلیسیها در استرالیا مردم بومی را مثل حیوانات، مثل کانگورو بهعنوان تفریح شکار میکردند؛ آنها برای جان انسانها هیچ ارزشی قائل نبودند. این یک نمونه است؛ [ البتّه ] صدها مثال دارد که در کتابهای خودشان، در تواریخ خودشان اینها آمده است. یک نمونهی [ دیگر ] بمباران سال ۱۹۴۵ میلادی - یعنی سال ۱۳۲۴ شمسی - است که دو شهر ژاپن را آمریکاییها با بمب اتمی نابود کردند؛ صدها هزار آدم کشته شدند، چندین برابر اینها در طول زمان تا امروز بر اثر اشعهی اتمیای که وجود داشته، معیوب و ناقصالخلقه و دچار بیماریهای گوناگون شدند که تا امروز مشکلات آن باقی است؛ هیچ استدلال درستی هم برای این کار نداشتند، که من حالا بعد اشاره خواهم کرد؛ راحت بمب اتم انداختند. در دنیا تا حالا دوبار بمب اتم استعمال شده است، هر دوبار هم بهوسیلهی آمریکاییها که امروز خودشان را متولّی مسئلهی اتمی در دنیا میدانند ! دلشان هم میخواهد که این قضیّه فراموش بشود [ امّا ] فراموششدنی نیست.