بیانات سال 92


مصلحت بود؛ آنها هم جلویش را گرفتند. بعضی از افراد سطحینگر به این مسئله توجه ندارند

همین طور است اختلافات داخلی و درونی. امروز مردم ما باید امید داشته باشند؛ اگر امید بود، حماسه خواهد بود. اینکه ما عرض کردیم « حماسه »، حماسه که دستوری نیست، بخشنامه‌ای نیست؛ بخشنامه صادر میکنیم، مردم حماسه ایجاد کنند ! مگر میشود چنین چیزی ؟ مگر معقول است ؟ حماسه از دل میجوشد، حماسه با عقل هدایت میشود، حماسه با ایمان پشتیبانی میشود؛ اینها که دستوری نیست. اگر چنانچه دل از امید خالی شد، فکر از منطق صحیح تهی شد، حماسه به وجود نمی‌آید. ما در ذهنها تردید ایجاد کنیم، در دلها یأس تزریق کنیم، حماسه به وجود می‌آید ؟ معلوم است که نه. حماسه‌آفرینی این است: فضای بدبینی به وجود نیاید؛ فضای سوء ظن به وجود نیاید؛ فضای امید، فضای خوشبینی، فضای نگاه به چشم‌اندازها به وجود آید؛ چشم‌اندازهائی که قطعی است، یقینی است، حقیقی است، تلقینی نیست.

مثلاً در اوائل دهه‌ی ۶۰ - سی سال قبل از این - اگر چنانچه ما میگفتیم آینده چنین و چنان خواهد شد، ممکن بود بعضیها بگویند بله، اینها دارند تلقین میکنند؛ اما امروز که دیگر این حرفها نیست؛ امروز که داریم میبینیم حرکت عمیقِ وسیعِ پیشرونده‌ی انقلاب و کشور را به سوی اهداف؛ هم اهداف مادی، هم اهداف معنوی؛ هم اهداف سیاسی، هم اهداف اجتماعی؛ هم اهداف داخلی، هم اهداف بین‌المللی؛ اینها جلوی چشم ما است؛ مگر کسی میتواند منکر شود ؟ آن وقت این چشم‌اندازی را که امروز ما برای

«6»