سرِ مستبد غفلت کردند، یا احیاناً به فکر سازش و مدارا با او افتادند؛ نتیجه را امروز ملاحظه میکنید. مبارزهی با مستبد و سازش با مستکبر به جایی نخواهد رسید. آن انقلابی موفّق خواهد شد و پیروز خواهد شد که آن قدرت مداخلهگرِ پشتسرِ دیکتاتور را هم ببیند و با او مبارزه کند؛ لذا وقتی جوانهای ما رفتند لانهی جاسوسی آمریکا را گرفتند و ضربهی تحقیرآمیزی را به آمریکا زدند، امام گفتند « انقلابی بزرگتر از انقلاب اوّل ». انقلاب اوّل هم انقلاب بود، انقلاب عظیم و بینظیری بود، امّا در این حرکت دوّم، ملّت ایران نشان داد که لایهی بعدی سلطه و گرفتاری و بلا را میشناسد و با آن مقابله و مبارزه میکند. مسئلهی استقلال را اینجا میشود فهمید؛ استقلال یعنی یک کشوری مداخلهگر را بشناسد، با آن مقابله کند و در مقابل آن بایستد. استقلال به معنای بداخلاقی کردن با همهی دنیا نیست؛ استقلال به معنای مقابلهی با آن قدرتی است که میخواهد مداخله کند، میخواهد دستور بدهد، میخواهد حیثیّت و شرف یک ملّت را برای منافع خود خرج کند؛ این معنای استقلال است. دشمن استقلالِ یک ملّت کیست ؟ قدرتهای خارجی، قدرتهای مداخلهگر؛ آنها هستند که از حسّ استقلال در یک کشور واهمه دارند، میهراسند و سعی میکنند این حس را در ملّت، در رهروان و در رهبران و در پیشروان ملّت، تضعیف کنند، لذا دستگاههای تبلیغاتی اینها به کار میافتند برای اینکه ملّتها را از استقلال روگردان کنند؛ اینجور تبلیغ میکنند که استقلال سیاسی کشورها یا استقلال فرهنگی و اقتصادی کشورها با پیشرفت کشورها منافات دارد. میشنوید این حرفها را، آن کسانی که با