آنچه یک ملت از این طریق و از طرق معنوی به دست میآورد، یک پشتوانهای میشود، ذخیرهای میشود برای اینکه بتواند در همهی میدانهای زندگی، با ارادهی راسخ و با عزمِ مقاوم در مقابل مشکلات پیش برود؛ بنبستها را باز کند، کارهای بزرگ انجام دهد. پشتوانهی همهی اینها، این معنویت است. کسی مثل امام بزرگوار ما که یکتنه وارد شد و توانست به برکت عزم و ارادهی راسخ و ایمان و توکل، همهی ملت را بسیج کند و این حرکت عظیم را راه بیندازد، بیش از هر چیز متکی بود به همان جوشش قلبی، معنوی، روحی، توکل، معرفت، عبادت. تا آخر عمر هم این بزرگوار با وجود پیری و ناتوانی و شکستگی، نیمهی شب برمیخاست، اشک میریخت. ما خبر داشتیم از نزدیکان ایشان که به همهی خصوصیات زندگی ایشان واقف بودند، شنیده بودیم، اطلاع داشتیم؛ ایشان نیمههای شب برمیخاست، از خدای متعال استمداد میکرد - « ﴿رهبان اللّیل » ( ﴾ ۳ ) - شب با آن حالت، آن وقت روز مثل شیر غرّانی میآمد توی میدانها، قدرتها را شکست میداد، ضعفهای ملت را برطرف میکرد، ارادههای همهی ما مردم را تقویت میکرد و راه میانداخت؛ به برکت آن پشتوانهی معنوی. یکیک شما مردم عزیزمان - بخصوص جوانها، بخصوص جوانها - میتوانید به همان منبع و معدن عظیم قدرت، با توکل، با ارادت، متصل شوید و استفاده کنید و استفاضه کنید و نورانی شوید و نقش ایفا کنید. در اسلام، آن رهبانیتی که فرمودند « رهبان اللّیل »، فرق میکند با رهبانیتی که نصاری درست کردند؛ « ﴿و رهبانیّة ابتدعوها ما کتبناها علیهم ﴾ ».( ۴ ) رهبانیت نصاری و ادیان دیگر به معنای انزوا بود، گوشهنشینی بود، انقطاع از دنیا بود؛