بیانات سال 93


بعضى به‌عکس عمل کردند در طول سالهاى متمادى قبل از انقلاب؛ بعد از انقلاب هم البتّه تا امروز رگه‌هایى مشاهده شده در دانشگاه‌ها؛ خب، ما هم اطّلاع داریم، شما هم اطّلاع دارید، کسانى را و جریانى را مى‌شناسیم، مى‌شناختید - حالا اسم کسان و اشخاص مورد نظر نیست - جریانى وجود دارد که مرعوب و مغلوب تسلّط فرهنگ غربى است؛ هرچیزِ غربى براى او مایه‌ى تمجید [ است‌ ] و هرچیزِ میهنى و ملّى و خودى مورد تحقیر و اهانت قرار میگیرد؛ داریم کسانى از این قبیل؛ این درست عکسِ آن‌چیزى است که باید باشد. استاد در محیط دانشگاه، در محیط درس، میتواند دانشجوى خودش را، هم از لحاظ دینى مؤمن بار بیاورد، هم از لحاظ میهنى، انسان علاقه‌مند به آینده‌ى کشورش و آینده‌ى میهنش و سرنوشت ملّتش بار بیاورد؛ میتواند او را امیدوار، باروحیّه، خوش‌بین، معتقد به مبانى نظام کشور بار بیاورد؛ میتواند هم عکس عمل بکند. توقّعى که از استاد است این است: نباید سخن استاد موجب دل‌زدگى و یأس دانشجوى جوان بشود؛ مَنِش استاد هم همین‌جور است.

آنچه من به برادران و خواهران عزیز، اساتید محترم عرض میکنم این است که - قبلاً هم البتّه مکرّر در همین جلسه و جلسات دیگر این را گفتیم - استاد، محیط دانشگاه را کار اصلى خود و دلبستگى اصلى خود بداند؛ نه کار دوّم؛ نه کار فرعى و تبعى. استاد در دانشگاه مکث داشته باشد، توقّف داشته باشد، حضور داشته باشد، نیازهاى علمى دانشجو را برطرف کند، با دانشجو ارتباط برقرار بکند، صِرف رفتن و یک اداى تکلیفى به‌نحو اجمالى انجام دادن و آمدن نباشد؛ این هم نکته‌ى دیگرى است که عرض کردیم. وقت

«12»