استفاده بشود، که ما در زمینهی مسائل زنان باید چه راهبردی را اتّخاذ کنیم و خطوط اساسی را از آنجا باید اتّخاذ کنیم. به نظر من اینها دو کار اصلی است. یک کار سوّم هم وجود دارد و آن اینکه در احصای ( ۲ ) مسائل اصلیِ زنان، حقیقتاً به مسائل اصلی بپردازیم، نه به مسائل درجهی دو. پرداختن به مسئلهی خانواده و بخصوص مسئلهی سلامت و امنیّت و آرامش و تکریم زن در محیط خانواده، یکی از مسائل اصلی است. ما چند مسئلهی اصلی داریم، یکی از آنها این است. نگاه کنید ببینید عوامل سَلب آرامش و سکینهی روحی زن در خانواده چه چیزهایی است ؟ دنبال این باشید که با قانون، با روشهای تبلیغی، با روشها و شیوههای گوناگون، اینها را برطرف کنید. این، اساس قضیّه است. زن در خانه مایهی آرامش است؛ مایهی آرامش مرد، و مایهی آرامش فرزندان؛ دختر و پسر. اگر خود زن برخوردار از آرامش روانی و روحی نباشد، نمیتواند این آرامش را به خانواده بدهد. زنی که مورد تحقیر قرار بگیرد، مورد اهانت قرار بگیرد، مورد فشار کار قرار بگیرد، نمیتواند کدبانو باشد؛ نمیتواند مدیر خانواده باشد؛ درحالیکه زن، مدیر خانواده است. این مسئلهی اصلی است. این یکی از آن اصلیترین مسائل است، که خب در محیط زندگی ما - چه محیطهای قدیمی ما، چه محیطهای جدید ما - چندان مورد توجّه قرار نگرفته است و باید مورد توجّه قرار بگیرد. تصوّر از زن در خانه، تصوّر یک موجود درجهی دویی [ است ] که موظّف به خدمتگزاری به دیگران است؛ این تصوّر بین خیلیها هست - حالا بعضیها به زبان میآورند، بهرو میآورند، بعضیها هم به رو نمیآورند، امّا در دلشان این است - این درست نقطهی مقابل آن چیزی است که اسلام بیان کرده