بیانات سال 93


برمیدارند میبرند، و میفروشند به این مراکز؛ که البتّه این مربوط به اروپا است، مربوط به آمریکا نیست. البتّه سعی میشود در این کتاب و این رُمان، که شغل روسپی‌گری یک شغل شرافتمندانه‌ای وانمود بشود. این است فرهنگ غرب نسبت به زن؛ این است احترام اینها نسبت به زن.

اگر میخواهیم نگاه ما نسبت به مسئله‌ی زن، نگاه سالم و منطقی و دقیقی باشد، شرط اوّل آن این است که ذهنمان را از این حرفهایی که غربی‌ها در مورد زن میزنند - در مورد اشتغال، در مورد مدیریّت، در مورد برابری جنسی - باید بکلّی تخلیه کنیم. یکی از بزرگ‌ترین خطاهای تفکّر غربی در مورد مسئله‌ی زن، همین عنوان « برابری جنسی » است. عدالت یک حق است؛ برابری گاهی حق است، گاهی باطل است؛ چرا باید انسانی را که از لحاظ ساخت طبیعی - چه از لحاظ جسمی، چه از لحاظ عاطفی - برای یک منطقه‌ی ویژه‌ای از زندگی بشر ساخته شده، از آن منطقه‌ی ویژه جدا کنیم، به منطقه‌ی ویژه‌ی دیگری که برای یک ساخت دیگر، برای یک ترکیب دیگری خدای متعال آماده کرده بکشانیم ؟ چرا ؟ این چه منطق عقلایی دارد، چه دلسوزی‌ای در این هست ؟ چرا باید کاری که مردانه است به زن داده بشود ؟ این چه افتخاری است برای زن، که کاری را انجام بدهد که مردانه است ؟ من متأسّفم که گاهی خود خانمها، خود بانوان، روی این مسئله حسّاسیّت نشان میدهند که ما با مردها چه فرقی داریم ؟ خب بله، در خیلی از مسائل هیچ تفاوتی نیست. نگاه اسلام نسبت به زن و مرد، نگاه انسان است؛ در مسئله‌ی انسانیّت، سِیر مقامات معنوی، استعدادهای فراوان فکری و علمی هیچ تفاوتی نیست، امّا قالبها دو قالب است: یک قالب برای یک کار و یک صنف کار است، یک قالب برای یک کار دیگر است؛ البتّه کارهای مشترکی هم وجود دارد. [ آیا ] این خدمت است که ما بیاییم یکی

«8»