بیانات سال 93


این‌جوری حرکت میکنند. این یک قاعده‌ی کلّی است. در هر مسئله‌ای از مسائل خُرد و کلان کشور که ما حضور مردمی را داشتیم، این معجزه را مشاهده کردیم.

من امروز میخواهم یک مقداری راجع به اقتصاد صحبت بکنم؛ اقتصاد کشور. بنده چند سال است که در اوّل هر سال، راجع به مسائل اقتصادی تأکید میکنم، تکیه میکنم؛ این کشور کشور بزرگی است، پهناور است، پرجمعیّت است؛ بازار داخلی این کشور یک بازار هفتادوچند میلیونی است، اینها خیلی بااهمّیّت است، خیلی باعظمت است. شما نگاه کنید به امکانات و توانایی‌های ما، چه توانایی‌های انسانی‌مان - خیل عظیم جوان این کشور: کاربلد، تحصیل‌کرده، پُرانگیزه، پُرشور، آماده به کار - چه ثروتهای طبیعی این کشور، امّا در عین حال مشکل اقتصادی داریم؛ مشکل کجا است ؟ راه حل چیست ؟ چه‌کار باید کرد ؟

این را من به شما عرض بکنم: از بعد از تمام شدن جنگ، یعنی از سال ۶۷ که هشت سال دفاع مقدّس تمام شد، یک برنامه‌ریزیِ عمومیِ قدرتهای استکباری وجود داشت برای اینکه نگذارند ایران اسلامی تبدیل بشود به یک قدرت اثرگذار اقتصادی در منطقه؛ سعی کردند، روی این کار کردند. خب، جنگ که تمام شد، ما شروع کردیم به برنامه‌ریزی برای مسائل اقتصادی و پیشرفتها؛ مشغول برنامه‌ریزی شدیم؛ اینها فهمیدند که اگر جلوی ایران را نگیرند، اگر چنانچه اخلالگری نکنند، دخالت نکنند، مزاحمت نکنند، ایران اسلامی با توانایی‌های خود - که آن روز سایه‌ی وجود شریف امام بزرگوار هم بر سر ما بود و حیات مبارک ایشان ادامه داشت - با تکیه‌ی به اسلام، با تکیه‌ی به مردم، تبدیل خواهد شد به یک قطب اقتصادی

«6»