بیانات سال 94


شما سنگین‌تر است و مشکلاتم بیشتر از شما است ولی همه‌مان بایستی توجّه داشته باشیم. این اوّلین چیزی است که مورد نظر است.

خب، سه سال از دوران این مسئولیت و این فرصتی که شما داشتید گذشت؛ این آخرین دیدار این حقیر با مجموعه‌ی مجلس شما است - چهارمین دیدار است و آخرین دیدار - یعنی یک سال دیگر شما بیشتر وقت ندارید، بیشتر فرصت ندارید برای انجام خدمت. سه سال فرصت بود؛ این سه سال فرصت تمام شد، حالا دوران پاسخگویی شروع شد. وقتی که کاری را به انسان محوّل کردند، تمام شد و بیرون آمد، حالا باید بگوید که چه‌کار کرده؛ مسئولیتِ سنگین [ این‌طور است‌ ]. سؤال، نه سؤال مردم، آن را انسان یک‌جوری میتواند رفع و رجوع کند؛ نه، سؤال ملأ اعلی‌، سؤال کسانی که « ﴿لا یعزُبُ عَنهُ مِثقالُ ذَرَّةٍ فِی السَّموتِ و لا فِی الاَرض  »، ( ۱۱ ) سؤال آن کسی که بر دلهای ما هم حاکم است، عالِم است، چه برسد بر عملهای ما؛ این شروع میشود؛ باید خود را آماده کرد برای پاسخگویی؛ خودمان را باید آماده کنیم برای پاسخگویی؛ تلاش کنیم. حالا بالاخره خدای متعال هم « ﴿غَفورٌ رَحیم » (  ۱۲ ) است لکن این غفران و رحمت، برای تنبلها، برای بی‌اعتناها، برای لاابالی‌ها خیلی بعید است؛ برای کسی است که زحمت بکشد، تلاش کند. بالاخره‌

به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل‌

که گر مراد نجویم به‌قدر وسع بکوشم ( ۱۳ )

این یک سال را مغتنم بشمرید؛ یک سال دیگر از این فرصت هنوز باقی است؛ نمیدانید و نمیدانیم که آیا این فرصت بار دیگر نصیب بنده و شما خواهد شد یا نه. این یک سالی که حالا فرصت هست - به حسب ظاهر فرصت هست؛ حالا

«5»