کلیسا را ببرد !( ۱۴ ) خب بگذار بروند کاباره؛ [ اگر ] همان کارهایی که در کاباره میکنند، اینجا بنا است بکنند، خب بروند همان کاباره بکنند؛ چرا بیایند کلیسا ؟ اگر قرار است که ما جوان را به فسق و فجور و عیش و عشرت و موسیقی حرام و از این قبیل چیزها بکشانیم، خب چرا اسممان را بگذاریم اسلامی ؟ این که دیگر اسلامی نیست؛ این غیر اسلامی است، این ضدّاسلامی است. بنابراین جاذبهای که بنده میگویم تشکّل اسلامی باید پیدا کند، از این قبیل جاذبهها نیست، اینها ضدّ مصلحت است، ضدّ حق است؛ اینها خیانت به محیط دانشجویی است؛ جاذبه از راههای درست. یکی از انواع ایجاد جاذبه این است که حرف نو پیدا کنید: « سخن نو آر که نو را حلاوتیست دگر »؛( ۱۵ ) حرفهای نو. حرفهای نو به معنای حرفهای مندرآوردی نیست، خیلی از حقایق هست که با مطالعهی در قرآن، با مطالعهی در نهجالبلاغه و در روایات، انسان به آنها برخورد میکند. بنده که مثلاً شصت هفتاد سال در این رشتهها بودم و کار کردم، گاهی اوقات تلویزیون را باز میکنم، یکی از این آقایان مثلاً دارند صحبت میکنند، یکدفعه یک نکتهای میگویند که میبینم این نکته برای من تازه است؛ من این را تا حالا نفهمیده بودم، استفاده نکرده بودم، حالا استفاده کردم. یعنی برای کسی که حالا مثلاً شصت سال یا بیشتر از شصت سال - بنده بیش از شصت سال است که عمامهای هستم - در محیط علم دینی و از این حرفها بوده، حرفهایی وجود دارد که تازه است؛ اینهمه هم قرآن میخوانیم، اینهمه هم بنده با روایات ارتباط دارم، سالها درس قرآن دادهام، سالها درس نهجالبلاغه دادهام، درعینحال یک جوان طلبه مثلاً میآید در تلویزیون یک حرفی میزند، برای من تازه است، من استفاده میکنم. خیلی حرفهای تازه وجود دارد؛ بگردند حرفهای تازه را پیدا کنند؛ منتها