کند، بهمعنای حقیقی کلمه، پابند و متعهّد و علاقهمند و بخصوص نسبت به جامعهی مدّاح دارای احساس تعهّد و مسئولیّت بود. و هر سال ما ایشان را در اینجا زیارت میکردیم. رحمت خدا بر او باد؛ خدا ایشان را بیامرزد؛ خدا ما را هم بیامرزد ! سه مطلب را من عرض میکنم: یکی دربارهی شما است، دربارهی مدّاحی و دربارهی این حرفهی بسیار شریف است؛ یکی دربارهی مسئلهی هستهای است که امروز به یک مسئلهی رایج در کشور ما تبدیل شده است؛ یکی هم راجع به مسئلهی یمن است. این سه مطلب را من امروز بهطور اجمال با شما عزیزان، و در واقع با ملّت ایران، مطرح میکنم. دربارهی مطلب اوّل؛ حرفهی مدّاحی حرفهی بسیار باشرافتی است؛ چرا ؟ چون در طول تاریخ کسانی بودند که ستمگران را، ظالمان را، زورگویان را مدح میگفتند و مدح میکردند؛ امروز هم هستند. امروز هم در دنیا کسانی هستند که زبان میگشایند به مدح پلیدترین انسانهای عالم، یا قلمهایشان را با مزد ــ با مزدی کثیف و پلید ــ در این راه بهکار میاندازند؛ شما بهعکس، زبانتان، نفَستان، حنجرهتان، قدرت هنریتان در خدمت مدح فضیلت است. خاندان پیغمبر خاندان فضیلتند؛ سرتاپا فضیلت. مادح خورشید مدّاح خود است؛ ( ۳ ) شما در واقع با مدح فضیلت خاندان پیغمبر، مدح خودتان را هم میکنید و در واقع شرافت این شغل را نشان میدهید. من چند سال قبل از این، در همین مجلس مربوط به فاطمهی زهرا ( سلامالله علیها ) این شعر را از مرحوم صغیر اصفهانی خواندم ( ۴ ):