است. از یک کشور هفتاد هشتاد میلیونی، فرض کنید که پنجاه هزار نفر، شصت هزار نفر، هفتاد هزار نفر شرکت کردهاند و شده این؛ این عظمت امّت اسلامی را نشان میدهد. یک جنبهی دیگر، تبادل تجربیّات با یکدیگر است. خیلی از کشورهای اسلامی تجربیّاتی دارند؛ فرض بفرمایید ملّت ایران، تجربهای دارد در مواجههی با دشمن، در شناسایی دشمن، در اعتماد نکردن به دشمن، در اشتباه نکردن [ در شناختن ] دوست از دشمن؛ ما تجربه داریم. ما دچار اشتباه نشدیم در شناسایی دوست از دشمن؛ از اوّل انقلاب تا حالا فهمیدیم و دانستیم که دشمن حقیقی، دشمن لدود ( ۶ ) و لجوج و پیگیر، عبارت است از استکبار جهانی و صهیونیسم؛ این را فهمیدیم. گاهی اوقات همین دشمن اساسی و واقعی، حرف خود را از زبان دیگران گفته است؛ ما دچار خطا نشدیم در اینکه خیال کنیم دشمن این است؛ نه، تصریح کردیم و گفتیم دشمن استکبار است. شما نگاه کنید به شعارهای ملّت ایران در بیستودوّم بهمن، در روز قدس، در اجتماعات عظیم که شعارشان علیه استکبار است، علیه آمریکا است، علیه صهیونیستها و رژیم اشغالی صهیونیست است؛ شعارشان علیه اینها است. درحالیکه همینها گاهی اوقات حرف خودشان را [ از زبان فلان کشور ] و عمل خودشان را بهوسیلهی فلان کشور اسلامی انجام میدهند امّا ما علیه آن کشور اسلامی شعار ندادیم، ملّت ما علیه آن کشور اسلامی شعار نداده است؛ چرا ؟ چون میداند که او دشمن واقعی نیست، او فریبخورده است، او آلت دست است؛ این دشمنشناسی است، این تجربهی ما است. بعضی از گروههایی که گروههای اسلامی هم بودند و در بعضی از کشورها توانستند یک فرصتی هم پیدا کنند، این تجربه را نداشتند و دچار اشتباه شدند؛ با آن [ کسی ] که دشمنِ