بیانات سال 1394


و ابرقدرت‌ها روی دیگر سکّه است؛ این هم آزادی است؛ پس بنابراین استقلال جزو آزادی است و کسانی که آزادی میخواهند اگرچنانچه استقلال را نفی کنند - که متأسّفانه آدم گاهی میبیند بعضی از روشنفکرنماها مفهوم استقلال و مصادیق استقلال را با یک سفسطه‌های بظاهر منطقی و در واقع ضدّ منطق نفی میکنند - در واقع با آزادی مخالفند. استقلال، بخشِ غیرقابل انفکاک از آزادی است یعنی جزئی از آزادی است. جزئی از مفهوم آزادی، استقلال یک کشور است؛ آزادیِ در مقیاسِ یک ملّت است؛ معنای این استقلال است. آن‌وقت همه‌ی اینها جزو جمهوری اسلامی است؛ یعنی جمهوری اسلامی هم، نه فقط آزادی است، نه فقط استقلال است، بلکه شامل اینها هم هست و شامل معارف فراوان دیگر. اینها را وقتی ما تشریح میکنیم برای افراد مخاطب خودمان، می‌بینیم این جاذبه دارد؛ اینها دلها را جذب میکند.

نتیجه‌ی این نگاه‌های فکری، این است که ملّت خودباوری پیدا میکند که امروز ملّت ما این خودباوری را پیدا کرده. این خودباوری در کشور ما بحمدالله روزبه‌روز هم زیاد شده است. با اینکه دائماً مانع ایجاد کرده‌اند، مدام بر سرش زده‌اند، مدام جلویش گرفته شده به انحاء مختلف، امّا خوشبختانه خودباوری در کشور ما روزبه‌روز رو به رشد است. خودباوری هست، آزادی فکری هست، آزادی عملی هست - یعنی آزادی فردی نه با منطقِ آزادی فردیِ غربی و آمریکایی؛ آنها ضدّ آزادی است؛ آزادی به معنای حقیقی کلمه - سبک زندگی اسلامی هست، نوآوری هست، هم‌افزایی هست، اتّحاد ملّی هست. اینها چیزهایی است که با داشتن آن تفکّرات، اینها در ذهنیّت جامعه، در عمل جامعه، در واقعیّت جامعه تحقّق پیدا میکند و همه‌ی اینها در جهت ارزشهای اسلامی [ است‌ ]. خب اینها یک ملّت را رشد میدهد. وقتی در یک ملّتی، نگاه فکری مستقلّی بود، اعتمادبه‌نفس ملّی وجود داشت، ابتکار وجود داشت، نوآوری

«7»