یا در فلسطین مقاومت میکنند، با اشغالگر میجنگند، از سرزمین خودشان و از خانهی خودشان دفاع میکنند، اسمش تروریسم است ! آنچه در کشورهای مستبدّ دنیا - که جزو اطرافیان و حلقهی نزدیک سلطه و آمریکا در این منطقه محسوب میشوند - میگذرد، ضدّ حقوق بشر نیست؛ امّا فرض کنید مجازات مجرمی که اعتراف به جرم کرده و میکند یا مجازات یک اخلالگری که دهها یا صدها یا هزارها نفر را در یک کشور معتاد میکند به مواد مخدّر، میشود ضدّ حقوق بشر ! اینها اینجوری هستند؛ یعنی مفاهیم را خودشان معنا میکنند؛ میخواهند آنجور که خودشان معنا میکنند، دیگران [ هم ] آنجور بفهمند و با ادبیّات آنها حرف بزنند. ترور دانشمندان هستهای تروریسم نیست - درحالیکه صهیونیستها تقریباً بصراحت اعتراف کردند که کار آنها بود؛ بعضی از کشورهای اروپایی تقریباً اعتراف کردند به اینکه آنها پشتیبان این کار بودند - و اصلاً جزو تروریسم محسوب نمیشود و محکوم کردن لازم ندارد؛ [ امّا ] یک حادثهی خیلی کوچکتر از این که فرض کنید در لبنان یا در یکجای دیگری اتّفاق میافتد، برایش جلسهی شورای امنیّت تشکیل میدهند ! یعنی نگاه آنها به مسائل جهانی این است؛ مفاهیمی را دستکاری میکنند، مفاهیمی را وضع میکنند، یک فهمی را بهطور مستبدّانه نسبت به یک مفهومی ابراز میکنند و توقّع دارند همهی دنیا از جمله ما در جمهوری اسلامی بر طبق فهم آنها بفهمیم، از منظر آنها ببینیم، بر طبق ادبیّات آنها حرف بزنیم؛ این را از ما انتظار دارند؛ این یکی از نشانهها و مظاهر واضح سلطه و استکبار است؛ درحالیکه خود انقلاب اسلامی یک منظومهی فکری دارد. اهمّیّت این انقلاب و علّت اینکه این انقلاب زلزله در دنیا ایجاد کرد، این نبود که یک حکومتی را سرنگون کرد؛ نه، علّت این بود که یک منظومهی فکری نو را به دنیا عرضه کرد و امروز هم همچنان در اکناف عالم، این منظومهی فکری