[ تربیت افرادی ] معتقد به استقلال؛ استقلال فکری، استقلال سیاسی، استقلال فرهنگی، استقلال اقتصادی؛ جوانی که تربیت میشود در کار فرهنگی، باید به معنای واقعی کلمه اعتقاد داشته باشد به استقلال کشورش؛ مؤمن به مبانی انقلاب و نظام، مؤمن به فرهنگ اسلامی، خوشبین، خوش روحیّه. کار فرهنگی این است. خب، این کار آسانی نیست؛ خیلی کار سختی است. این برنامهریزی میخواهد. البتّه خبرهایی که به من از بعضی از دانشگاهها میرسد، اینها را نشان نمیدهد. کاری کنید فضا بیفتد دست جوانِ مؤمنِ انقلابیِ خوشروحیّهی باانگیزهی دارای احساس عزّتبهنفس و متدیّن. یکی از بزرگترین مسئولیّتهای شما این است: کاری کنید که این مجموعههای مؤمن و سرشار از ایمان به انقلاب و به اسلام حرف اوّل را بزنند؛ فضای غالب دست اینها باشد؛ این جزو وظایف شما است. بالاخره توجّه داشته باشید برادران و خواهران عزیز من، دانشگاهیهای عزیز ! بنده به دانشگاه علاقهمندم؛ من از دیرباز هم به دانشگاه معتقدم، هم بسیار علاقهمندم؛ بدانید دانشگاه و دانشجو امروز آماج بزرگترین توطئهها است؛ از اینکه ما دانشگاهی داشته باشیم که دانشجوی آن، استاد آن با روحیّهی انقلابی، با روحیّهی تهاجمی وارد میدان بشود، خطهای قرمز را که دشمنها برایش درست کردهاند به هم بزند، پیش برود، کشور را پیش ببرد، پرچم علم را بالا ببرد، شعارهای انقلابی را پُررنگ کند وحشت دارند؛ برای اینکه این اتّفاق نیفتد، دارند برنامهریزی میکنند؛ پولها خرج میکنند. دشمنان راه سلطهی آینده [ را برنامهریزی میکنند ]. آن شکل استعمار قدیمی، امروز دیگر عملی نیست؛ آن چیزی هم که به آن میگفتند « استعمار نو »، حالا