تا رسیدیم به انقلاب. این حرکت البتّه حرکت مقاومت اسلامی بود، ریشهدار و دارای تفکّر؛ افکار مرحوم مطهّری یک نمونه از آن چیزهایی بود که در دانشگاه بین دانشجوها ترویج میشد. خب، انقلاب اسلامی که در سال ۵۷ به پیروزی رسید، دنیا را تکان داد؛ بدون مبالغه اینجور است؛ یعنی واقعاً پیروزی اسلام در ضمن یک انقلاب و تشکیل یک حکومت بر پایهی اسلام، اصلاً دنیا را - غرب و شرق را - تکان داد؛ بدیهی است تأثیری در دانشگاه میگذاشت و گذاشت؛ بسیاری از نیروهای داخل دانشگاه، چه در میان اساتید، چه در میان دانشجویان جزو صادقترین و فداکارترین یاران انقلاب بودند، این جزو سوابق تاریخی دانشگاه ما است، این مقطع را هرگز نباید فراموش کرد و از یاد برد. خب، این مال گذشته است. در این ۳۷ سالی که از آن روزها میگذرد، ما افتوخیز زیاد داشتهایم، کارهای زیادی شده است، دانشگاه پیشرفت کرده، پسرفت کرده، جریانات گوناگون بر دانشگاه در برههای از زمان حاکم شدند؛ دانشگاه افتوخیز داشته است. این هم طبیعی است، یعنی با یک نگاه دقیق، خلاف انتظار نیست که وقتی حکومت در اختیار اسلام است، آن کسانی که اسلامی فکر میکنند، در درون خودشان سلایق و جریانهای گوناگونی به وجود بیاید و این منجر بشود به موجآفرینیهای گوناگون در داخل دانشگاه. البتّه مخالفین فکری هم در دانشگاه فعّال شدند، حتّی مارکسیستها ! بنده چون کتاب زیاد میخوانم - کتابهایی که دستم میآید، همینطور مینشینم میخوانم - تعدادی کتاب دیدم که نشاندهندهی این بود که از درون دانشگاه میخواهند تفکّر مارکسیستی را باز دوباره سرِپا کنند، آن هم کِی ؟ بعد از سقوط شوروی، بعد از زوال مارکسیسم و حکومتهای مارکسیستی در دنیا ! [ این کار ] نگرفت و دانشگاه از آن استقبالی نکرد. بههرحال دانشگاه مراحل