بیانات سال 94


میشوند و در خیابان بنا میکنند به جَوَلان دادن و رفت‌وآمد کردن و محیط خیابان را ناامن [ کردن‌ ]؛ اینها هم ناامنی است. بایستی در قبال هر نوع ناامنی برنامه داشت و حرکت کرد و کار کرد. اینها چیزهایی است که جوانب گوناگون امنیت است.

یک مسئله‌ی مهمّ [ دیگری‌ ] که وجود دارد - که بنده بارها تکرار کرده‌ام - مسئله‌ی اقتدار نیروی انتظامی است. نیروی انتظامی در مسئولیّت خود که ایجاد امنیت است، مظهر حاکمیّت جمهوری اسلامی است. یعنی جزو وظایف جمهوری اسلامی این است که در جامعه امنیت ایجاد کند. امنیت اخلاقی، امنیت اجتماعی - همان‌طور که شرح دادید - جزو وظایف ما است؛ جزو وظایف جمهوری اسلامی است؛ نمیتوانیم اینها را رها کنیم. مظهر این امنیت و عامل وسطِ میدانِ این امنیت عبارت است از نیروی انتظامی؛ بنابراین بایستی اقتدار داشته باشید؛ باید بتوانید مقتدرانه عمل کنید؛ باید بتوانید با قاطعیّت عمل کنید. منتها نکته‌ی کار این است که اقتدار را با ظلم نباید اشتباه کرد؛ اقتدار را با حدومرز نشناختن و بی‌مهار حرکت کردن نباید اشتباه کرد. مثلاً فرض کنید در بعضی از کشورها - فرضاً در آمریکا - پلیس خیلی مقتدر است؛ آدمهای عضلانی را هم پشت دوربین‌ها و مانند اینها نشان میدهند که اینها به‌عنوان پلیس آمده‌اند وسط میدان و دارند قبض‌وبسط میکنند؛ خب بله؛ لکن میزنند بی‌گناه‌ها را میکُشند؛ کسی را به‌عنوان اینکه مثلاً میخواسته اسلحه بکِشد، پانزده شانزده گلوله میزنند و پدرش را درمی‌آورند، نابودش میکنند - این اقتدار اقتدار مطلوبی نیست؛ اقتدار همراه با ظلم است؛ این اقتداری است که درنهایت، ایجاد امنیت نمیکند، ایجاد ناامنی میکند؛ خود این، عامل ناامنی میشود - بعد هم که میروند دادگاه، دادگاه‌ها هم اینها را تبرئه میکنند که می‌شنوید. این قضایا امروز متأسّفانه در دنیای بی‌اعتنای به ارزشهای معنوی خیلی زیاد است

«6»