این هم باطل کردن حقّ مردم است، خراب کردن حقّ مردم است؛ این هم ضدّ حقّالنّاس است. یکی از ابعاد دیگر حقّالنّاس بودن، حفظ امانت است؛ آن کسانی که آراء را در اختیار دارند، آن کسانی که آراء را میشمرند، آن کسانی که ثبت میکنند و گزارش میکنند، آن کسانی که جمع میبندند و خلاصه آن کسانی که ادارهی صندوقها به عهدهی آنها است، باید کمال امانت را رعایت کنند؛ یعنی در این زمینهها اندکتخلّفی، خیانت در امانت است. یک بُعد دیگر حقّالنّاس بودن، پذیرش نتیجهی قانونی انتخابات است؛ [ یعنی ] وقتیکه به یک نتیجهای رسید و مراکز قانونی تصدیق کردند که این است، پذیرش این نتیجه [ حقّالنّاس است ]؛ ضدّ آن کاری که در سال ۸۸ انجام شد. خب در سال ۸۸ یک حرف منکر و مستنکَری ( ۹ ) را آمدند مطرح کردند که تقلّب شده است و باید این انتخابات برهم بخورد؛ حالا مردم چقدر شرکت کردند ؟ چهل میلیون ! چهل میلیون [ نفر از ] مردم شرکت کردند در یک انتخاباتی و رأی دادند به کاندیداهای مختلف، نامزدهای مختلف؛ این آقایان به ادّعای تقلّب [ این را گفتند ]. البتّه بنده با اینها خیلی مماشات کردم - حالا کارهای جزئیای که انجام گرفت طولانی است - مماشات کردیم، حرف زدیم، گفتیم بیایید، بگویید بروند صندوقها را نگاه کنند؛ هر تعداد صندوقی که شما میخواهید. اعتناء نکردند، گوش نکردند؛ بنا بر این نبود که زیر بار این حرف حق بروند؛ زیر بار حرف حق نرفتند و برای مملکت خسارت درست کردند. من نمیدانم بنا است که این خسارتهایی که در سال ۸۸ بر ما وارد شد کِی جبران بشود ؟ واقعاً نمیدانم ! هنوز جبران نشده. این هم یکی که نتیجهی انتخابات را همه بپذیرند.