محلهای نماز جمعه، مرکز نمایش کتابهای خوب و کتابهای روز و کتابهای مطلوب باشد؛ که بیایند ببینند این کتابها هست، اگر میخواهند از همانجا یا از جای دیگر تهیّه کنند. مردم را وادار کنیم به کتابخوانی؛ نخبگان را وادار کنیم به تولید کتاب؛ اینها یک چیزهایی است که لازم است. خب، این برخی از این مسائل بود. یکی از مسائل مهم در باب نماز جمعه، جذب جامعهی جوان کشور است. ما با اینکه نسبتِ جوانهایمان الان از قبل - سالهای دههی ۶۰ و اوایل دههی ۷۰ - اندکی کمتر است امّا درعینحال جامعهی ما بحمدالله جامعهی جوانی است؛ ما جوان زیاد داریم. جوانها را جذب کنید به نماز جمعه؛ جذب جوانها به نماز جمعه با گفتن اینکه « جوانها بیایید، جوانها تشویق بشوید » به اینجور چیزها درست نمیشود؛ باید جوان کشانده بشود از طریق دل، از طریق فهم. یکی از چیزهایی که جوان را جذب میکند به نماز جمعه، سخن متقن و متین است. حرف سست، چه در زمینهی سیاسی، چه در زمینهی فرهنگی، افرادی را که در آنجا هستند - حالا یک عدّهای عادت کردهاند، بهعنوان عادت میآیند نماز - آن جوانی را که دنبال حرف است که از این منبر بشنود، او را جذب نمیکند؛ حرف نو [ بزنید ]: « سخن نو آر که نو را حلاوتیست دگر ».( ۶ ) معنای حرف نو حرف بدعتآمیز نیست که بگوییم آقا بدعت ! نه، سخن نو؛ شما فکر بکنید، تأمّل کنید، اندیشه کنید، کاوش کنید، سخنان نوِ جذّاب پیدا میکنید برای جوانها؛ آنوقت جوانها میآیند. میآیند در این جلسات شرکت میکنند؛ خودشان شرکت میکنند بدون اینکه شما به آنها بگویید.