حرف مثلاً خاصّی ولو غلط هم بود خوشش میآمد، اینها میگفتند. این [ کار ] را نکنید، این غلط است. آنچه درست است بگویید، ولو به مذاق شنونده خوش نیاید؛ [ کمااینکه ] میتوان آن را با استدلال و با زبان گرم و نرم بیان کرد که همان حرفی که برخلاف مذاق او است و به کام او ممکن است تلخ هم باشد، به کام او شیرین کرد. یک مسئلهی دیگر هم مسئلهی تکریم امامجمعه است. امامجمعه، هم خودش باید خود را تکریم کند، هم مردم باید او را تکریم کنند، هم دفتر مرکزی که در تهران است او را باید تکریم بکند. تکریم بهمعنای تشریفات نیست، بهمعنای فرش قرمز انداختن نیست؛ تکریم یعنی قدرشناسی؛ [ اینکه ] شما بهعنوان امامجمعه، خودتان قدر خودتان را بدانید و خودتان را تکریم بکنید؛ معنایش این است که دامن را از چیزهایی که انسان را آلوده میکند بالا نگه [ دارید ]. اینها چیزهای مهمّی است که بایست مورد توجّه قرار بگیرد. بههرحال، فرصت امامت جمعه و توفیق اقامهی جمعه در کشور ما حقیقتاً توفیق بزرگی است. در بعضی از کشورهای اسلامی، معمول است که [ خطبههای ] نماز جمعه را دستگاههای اداری روی کاغذ مینویسند و میدهند به امامجمعه، آن امامجمعه هم میرود و در آن منبر همان کاغذ را میخواند. این نماز جمعه نیست به نظر ما؛ این خطبهی نماز جمعه نیست. این خواندن بخشنامهی فلان اداره است؛ فلان اداره که مخصوص مسائل مذهبی است، یک چیزی مینویسد و میگوید آقا، این را شما برو آنجا بخوان، او هم میرود آنجا میخواند. خطبهی نماز جمعه این نیست؛ خطبهی نماز جمعه آن است که از دل و مغز فعّال امامجمعه میجوشد و تراوش میکند،