بیانات سال 94


خیلى قبلها باید انجام میگرفت. و حالا بحمدالله شماها شروع کرده‌اید و این کار را حتماً متوقّف نکنید و دنبال کنید. امّا اینکه حالا آیا افراد حوزه وارد مقوله‌هاى هنرى بشوند یا نه - مثلاً فرض کنید سینما یا تئاتر یا بقیّه‌ى [ رشته‌ها ]- این البتّه یک حرف دیگر است. بدیهى است که یک نفر طلبه‌اى که وارد حوزه‌ى علمیّه میشود، براى یک مقصودى وارد میشود که آن مقصود معنایش سینماگرى نیست، همچنان‌که معنایش تجارت نیست؛ همچنان‌که معنایش معمارى نیست؛ بدیهى است و این لزومى ندارد، امّا منعى هم وجود ندارد که حالا یک نفرى اگرچنانچه ذوقش اقتضا کرد، برود وارد یک مقوله‌اى بشود به شرطى که از کار اصلى خودش باقى نماند. بله، یک فقیه برجسته اگر بخواهد در زمینه‌ى مسائل هنرى اظهار نظر بکند، بایستى با مقوله‌ى هنر آشنایى داشته باشد؛ اگر با این مقوله آشنایى [ نداشته باشد ] و نشناسد هنر را و نداند که هنر چیست و خصوصِ این مقوله‌ى هنرى چه حدّومرزهایى دارد، چه تعریفى دارد، بعید است که بتواند درست حکم را از آب دربیاورد؛ چون یکى از شرایط استنباط درست حکم، شناخت موضوع است؛ موضوع را باید خوب شناخت. اگر موضوع را نشناسیم، حکم بدرستى به دست نمى‌آید. بنابراین به نظر من جا براى این کار خیلى زیاد است؛ هم راجع به خود هنر و فلسفه‌ى فقه هنر - که آقاى على‌دوست فرمودند و کاملاً درست است؛ یعنى این بحث قابل طرحى است - بعد هم فقه هنر با ورود در مسائل فقهى هنر، حدّومرزهاى هنر را مشخّص کردن و نظر اسلام را گفتن.

اگر درباره‌ى اصل هنر بخواهیم نظر اسلام را بدانیم، به نظر میرسد که اسلام هنر را نه‌فقط قبول کرده بلکه تشویق کرده. قرآن یک اثر هنرى است؛ شما ملاحظه میکنید؛ در آیات کریمه‌ى قرآن جاهاى زیادى وجود دارد که تقدّم

«4»