بیانات سال 94


جاهلیّت بود، امپراتوری رومِ آن روز هم غرق در جاهلیّت بود؛ اسلام و بعثت پیامبر برای مقابله‌ی با همه‌ی این جاهلیّت پدید آمد. جاهلیّت فقط به معنای فقدان علم نیست؛ در تعبیرات اسلامی و در ادبیات اسلامی، جاهلیّت معنای بسیار وسیع‌تری دارد؛ بخشی از جاهلیّت، فقدان علم و نداشتن علم است امّا جاهلیّت به معنای وسیع عبارت است از غلبه و حاکمیّت نیروی شهوت و غضب انسانی بر محیط زندگی؛ این میشود جاهلیّت. جاهلیّت یعنی جوامع انسانی، تحت تأثیر تمایلات شهوی و غضبیِ عمدتاً فرمانروایان خود به شکلی دربیاید که فضائل در آن گم بشود و رذائل حاکم بشود؛ این میشود جاهلیّت.

یک عرصه‌ی وسیعی از گمراهی در زندگی مردم جاهلی وجود داشت: از یک طرف مهارگسیختگیِ شهوات نفسانی، شهوات جنسی و امثال آن - حالا شما همین محیط جزیرةالعرب را نگاه کنید؛ بقیّه‌ی محیطها هم همین‌جور بود؛ به شکل مهارگسیخته‌ای غرق در شهوات بودند و هرکسی میتوانست، شهوت‌رانی میکرد - و از آن طرف، همین انسانهای تابع شهوت خود، در مقام قساوت و ویرانگری و خون‌ریزی، باز تا نهایت حدّومرزی که قابل تصوّر است میرفتند، یعنی کودکان خودشان را میکشتند؛ ﴿قَد خَسِرَ الَّذینَ قَتَلوا اَولادَهُم (  ۲ ) - کسانی که اولاد خود را به قتل میرساندند - ﴿سَفَهًا بِغَیرِ عِلم  ؛( ۳ ) این از روی سفاهت است؛ این سفاهت همان جاهلیّت است. قساوت تا اینجا میرسد که کودک مردم که هیچ، زن و بچّه‌ی بی‌گناه دیگران که هیچ، بر فرزند خود هم ترحّم نمیکند ! این میشود جاهلیّت. از آن طرف شهوت، از این طرف غضب؛ آن‌وقت محیط زندگی، اسیر این دو احساس سرکشِ بی‌مهار قرار میگیرد. اسلام آمد این وضعیّت را دگرگون کند. البتّه عیناً همین در دربارهای ایرانِ ساسانی هم بود، در دربارهای امپراتوریِ روم هم بود، در بقیّه‌ی جاهایی هم که امپراتوری‌ها و

«2»