و این کار دشواری است؛ این یکی از آن دشوارترین کارها است. توجّه بفرمایید که شیئی که مورد رقابت است یا مورد تخاصم است، به دست آوردنش دشوار است امّا نگه داشتنش دشوارتر است. فرض کنید یک جنس قیمتی، یک گوهر گرانقیمتی که طالبانِ زیادی دارد، شما در این مسابقه وارد میشوید و با زحمت زیاد این را به دست میآورید؛ نگه داشتنش از به دست آوردنش مشکلتر است. علّت هم معلوم است؛ چون شما در وقتیکه وارد میدان مبارزه میشوید، مهاجمید؛ با روح تهاجم وارد میشوید، با انگیزه وارد میشوید، میدانید هدفتان چیست، دنبال هدف مشخّصی حرکت میکنید؛ امّا وقتیکه آن را به دست آوردید، طرف مقابلی که میخواهد آن را از شما برباید، او دارای روح تهاجم است، او مهاجم است، او انگیزه دارد؛ شما نمیدانید از کدام طرف حرکت خواهد کرد، از کدام طرف حمله خواهد کرد امّا او برنامهریزی میکند، نقشهکشی میکند و به شما حمله میکند. انقلاب کار دشواری بود؛ پدید آوردن انقلاب کار آسانی نبود؛ ابتکار عمل میخواست، تلاش میخواست و خون دل میخواست؛ خب، امام بزرگوار این ملّت را و این مجموعههای فعّالِ مبارز را با شعار خود، با روحیّهی خود، با تقوای خود، با ایمان خود، با صدقی که نشان داد، حرکت داد و این کار دشوار انجام گرفت و این انقلاب، نظامسازی کرد و موفّق شد و پیروز شد؛ امّا نگه داشتنش مشکلتر است؛ نگه داشتنش مشکلتر است. دشمنها، آنهایی که با آنها در واقع مبارزه میشد برای ایجاد این انقلاب، آنها که بیکار ننشستهاند، آنها که دست برنداشتهاند؛ آنها دنبال این هستند که این انقلاب را از دست شما بربایند؛ همچنان که دیدید در بعضی از کشورها - در همین چند سال اخیر - مردم حرکتهای بزرگی انجام دادند، [ امّا دشمنان ] آمدند از دست اینها ربودند، بردند، اینها را به خاک سیاه نشاندند.