بیانات سال 95


خب، اگر این پایبندی به ارزشهای اساسی وجود داشت - که این شاخص اوّل بود - حرکت، حرکت مستمر و مستقیم خواهد بود و در تندباد حوادث، این حرکت تغییر پیدا نمیکند. [ امّا ] اگر این پایبندی وجود نداشت، نقطه‌ی مقابل این پایبندی، عمل‌گرایی افراطی است؛ یعنی هر روزی به یک طرف رفتن و هر حادثه‌ای انسان را به یک طرف کشاندن:

میکِشد از هر طرف، چون پَر کاهی مرا

وسوسه‌ی این‌وآن، دمدمه‌ی خویشتن‌

این میشود عمل‌گرایی؛ هر روزی انعطاف به یک جهت و به یک سمت؛ این منافات دارد با آن پایبندی. در تعبیر قرآنی، این پایبندی به ارزشها را « استقامت » نام نهاده‌اند: ﴿فَاستَقِم کَمآ اُمِرتَ وَ مَن تابَ مَعَک (  ۱۰ ) - آیه‌ی قرآن در سوره‌ی مبارکه‌ی هود - ﴿یا اِنَّ الَّذِینَ قالُوا رَبُّنَا اللهُ ثُمَّ استَقاموا تَتَنَزَّلُ عَلَیهِمُ المَل ٰ ئِکَةُ اَلّا تَخافُوا وَ لَا تَحزَنوا وَ اَبشِروا بِالجَنَّة  ؛( ۱۱ ) در تعبیر قرآنی، اسم این پایبندی به مبانی و ارزشها استقامت است.

شاخص دوّم، همّت بلند برای رسیدن به آرمانها، صرفِ‌نظر نکردن از آرمانها و منصرف نشدن از هدفهای بزرگ [ است‌ ]. نقطه‌ی مقابل آن، تنبلی و محافظه‌کاری و ناامیدی است. بعضی سعی میکنند جامعه را و جوانهای ما را دچار ناامیدی کنند، بگویند « آقا فایده‌ای ندارد، نمیشود، نمیرسیم؛ چه‌جوری ممکن است با این‌همه مخالفت، با این‌همه دشمنی »؛ این نقطه‌ی مقابل آن شاخص دوّم است. شاخص دوّم این است که هرگز منصرف نشویم از رسیدن به آن اهداف بلند و آرمانهای بلند؛ تسلیم نشویم در مقابل فشارها. البتّه شما وقتی‌که در یک راهی میروید که دشمنی بر سر آن راه هست، برای شما مانع

«13»