عزیزمان، هرکدام سعی میکنند کلٌّ یجرّ النّار الی قرصه؛ یعنی این آتشی که گذاشتیم تا نانها را بپزند، هر قرص نانی مال یکی است؛ این آتش را هرکدام میکشند طرف نان خودشان که آن را بپزند؛ البتّه تکلیفشان است؛ وظیفهشان همین است که از بخش خودشان حمایت کنند؛ ما این را مذمّت نمیکنیم. وزیر کشاورزی یکجور، وزیر صنایع یکجور، وزیر راه یکجور، وزیر نیرو یکجور، هرکدام سعی میکنند امکانات کشور را و بودجههای کشور را و منابع را طرف خودشان بکشانند؛ خب، اینجا باید نگاه کرد دید اولویّت کدام است. حالا فرض کنیم که پولهای ما در بانکهای بیگانه آزاد شد - که البتّه آزاد نشده، معلوم هم نیست کِی آزاد خواهد شد، حالا [ به آن مطلب ] خواهم رسید - بنا است صرف چه چیزی بکنیم ؟ این خیلی مهم است. اولویّتها را باید رعایت کرد. خب، حالا من یک مثال بزنم، البتّه این مثال را به خود وزیر محترم هم به نظرم گفتم؛ فرض کنید ناوگان هوایی ما نوسازی بشود؛ خب، خیلی کار مهم و لازمی است امّا اولویّت است ؟ آیا این اولویّت کشور است ؟ فرض کنیم مثلاً سیصد هواپیما بخریم؛ این معلوم نیست اولویّت باشد. این باید بررسی بشود؛ من نظر کارشناسی نمیدهم، من تذکّر میدهم برای اینکه کار کارشناسی بشود؛ من تذکّر میدهم که اولویّتها باید رعایت بشود. این یکی از مسائل بسیار مهم است. یک مسئلهی بسیار مهم، پرداختن به شرکتهای دانشبنیان است؛ این ما را پیش خواهد برد. شرکتهای دانشبنیان، هم علمند، هم اقتصادند. پرداختن به شرکتهای دانشبنیان یکی از اساسیترین کارها است؛ این جزو اولویّتها است و باید به این پرداخت. البتّه بعضی از شرکتهای دانشبنیان میآیند شکایت میکنند و گزارش میدهند به ما. مسئولین توجّه کنند به این نکته.