یک حکومت مردمی؛ ایرانی با حکومتی پاک، جهادگر، دلسوز و پرهیزکار؛ اینجور ایرانی میخواهیم؛ که این البتّه یک چیز مطلوبی است. یا نه، اهمّیّت نمیدهیم به این عناصری که گفته شد؛ به این نکاتی که گفته شد خیلی اهمّیّت نمیدهیم یا حتّی با بعضی از آنها مخالفیم؛ [ یعنی ] ایرانی میخواهیم که در آن رونق اقتصادی و رفاه اقتصادی باشد ولو بهصورت وابستهی به دیگران. البتّه چنین چیزی امکان هم ندارد و حالا [ خود ] این بحث دارد که کشوری که از لحاظ اقتصادی وابستهی به دیگران است امکان رفاه اقتصادی ندارد؛ بله، قلّههای ثروت در آنجاها به وجود میآید امّا اینکه کشور برخوردار از رفاه و آرامش فکری و اقتصادی باشد، چنین چیزی امکان ندارد. حالا فرض کنید ما میخواهیم وابسته باشیم و از لحاظ سیاسی مشکلی در وابسته بودن نمیبینیم؛ کمااینکه الان بعضیها صریحاً همین حرف را میزنند؛ کشوری تکمحصول - تقریباً مثل الان - متّکی به نفت و خامفروشی؛ کشوری از لحاظ فرهنگی رها شده؛ کشوری مبتلا به گسستهای اجتماعی، گسستهای قومی، گسستهای دینی و مذهبی، گسستهای سیاسی؛ کشوری با حاکمیّت اشرافی، با قلّههای ثروت از قبیل آنچه در آمریکا [ وجود دارد ] - والاستریت ( ۴ ) ایرانی - در مقابل فقر و محرومیّت عدّهی کثیری؛ کشوری با این خصوصیّات و اینجور چیزی میخواهیم. در آمریکا طبق همین اخبار آشکار، هوا که گرم میشود، عدّهای از گرما میمیرند؛ خب از گرما که در خانهها کسی نمیمیرد؛ این یعنی بیخانمانی، یا وقتی سرما میشود از سرما کسان زیادی میمیرند - که آمارهایش گاهی از دستشان در میرود و گفته میشود و خیلی اوقات هم گفته نمیشود - این یعنی بیخانمانی. در کشوری با آن ثروت - آمریکا کشور ثروتمندی است - این معنایش این است که قلّههایی وجود دارد و در کنار این قلّهها درّههای