بیانات سال 95


البتّه شماها میدانید من بارها در همین جلسه گفته‌ام که من طرف‌دار این نیستم که حتماً همه‌ی شعری که شماها میگویید شعر موضع‌دار یا سیاسی یا متعهّد یا آن‌چنانی باشد؛ نه، گفتن شعر غزلی و شعر عشقی هیچ اشکالی ندارد، بالاخره اینها جزو طبیعت‌های شاعر است و شعر میگوید، مانعی هم ندارد امّا حتّی در همان هم - یعنی در همان شعر غزلی و عشقی هم - بایستی جان‌مایه‌های هدایت باشد، نه جان‌مایه‌های فساد و انحراف؛ این البتّه به جای خود محفوظ، [ امّا ] غرضم این است که توقّع این نیست که حالا شما شعر که میگویید، همه‌ی یک غزل از اوّل تا آخر ناظر به مسائل سیاسی باشد؛ نه، ممکن است شما سه بیت، چهار بیت از یک غزل را در مفاهیم عاطفی و عشقی و این چیزها مصرف کنید، ناگهان دو بیت مثل یک نِشتری وسطش بیاورید؛ که این کاری بوده که شعرای خوب ما همواره کرده‌اند؛ یک غزل گفته‌اند، منتها در این غزل ناگهان می‌بینید که دو بیت اشاره به یک مسئله‌ی حسّاس دارد، آن مسئله را زنده میکند، مطرح میکند. بالاخره شعر شاعر بایستی زنده باشد.

یک مسئله، مسئله‌ی شعرهایی است که در قضایای جاری کشور گفته شده، که خب خوشبختانه ما در این دوره‌ی خودمان شعرایی که این شعر زنده و موضع‌دار را از آنها می‌شنویم کم نیستند؛ بحمدالله هستند؛ یعنی امروز از ده پانزده‌سال پیش، از این جهت جلوتریم و بهتریم؛ منتها اینها ترویج نمیشود. فرض کنید حالا مثلاً برای شهدای غوّاص یا برای مدافعین حرم چندین شعر گفته شد یا همین شعری که امشب آقا ( ۶ ) در زمینه‌ی مسائل مدافعین حرم خواندند؛ خب اینها شعرهای خیلی خوبی است، اینها برجسته است؛ اینها چرا ترویج نمیشود ؟ سؤال من این است؛ راه ترویج اینها چیست ؟ یا مثلاً برای شیخ زکزاکی ( ۷ ) شعر گفته شده؛ خب شیخ زکزاکی یک فرد مظلوم و شجاع و مصمّم در راه و طریق خودش بود که مورد تهاجم قرار گرفت و از او انتقام گرفتند.

«6»