بیانات سال 95


بشود، [ امّا ] با یک روز و پنج روز و دو هفته که شاعر تربیت نمیشود؛ اینها کار همین مجموعه‌های فنّیِ مردمی و مانند اینها است. دستگاه‌های دولتی هم اگر میخواهند کاری بکنند باید به اینها کمک کنند؛ باید کمک کنند به اینها، اینها را تقویت کنند، تجهیز کنند تا اینها بتوانند کار خودشان را انجام بدهند.

یک نکته‌ی دیگری که وجود دارد [ این است‌ ]: مرحوم آقای بهجتی ( رحمةالله‌علیه ) - رفیق قدیمی عزیز ما که ایشان هم مثل آقا ( ۱۲ ) اهل یزد بودند، منتها آقای بهجتی اهل اردکان بود، ایشان اهل میبدند که میبد و اردکان هم غالباً با همدیگر سرِ قضایای مختلف اختلاف‌نظر و دعوا و مانند این چیزها دارند؛ ولی خب ایشان شاعر خوبی بود - دعای ابوحمزه را به شعر درآورده بود؛ حالا چقدر از دعا را، من الان درست در ذهنم نیست. خود ایشان برای من یک فِقره‌ای را ذکر کرد و گفت این فِقره برایم سخت بود و نمیتوانستم تمام کنم. یکی از کارها این است که انسان بتواند واقعاً مضامین این متونِ فاخرِ برجسته‌ی دینی را در شعر بیاورد؛ این یک رشته است، یک شعبه‌ی کار است؛ به قول سینماچی‌ها این یک ژانر شعری است، یعنی این‌جور نیست که بخواهیم حالا همه را منحصر کنیم در این، امّا یک کار این است. چون خود این دعاها علاوه بر مضامین عالی‌ای که دارد، الفاظ عالی هم دارد. این دعاهایی که وجود دارد، [ مثل‌ ] همین دعای عرفه، دعای ابوحمزه، مناجات شعبانیّه، دعاهای صحیفه‌ی سجّادیّه، مشحون از مفاهیم عالی و معارف عالی اسلامی است، آن هم انصافاً با بهترین الفاظ و با زیباترین الفاظ؛ اینها را خوب است که منعکس بکنید.

من پارسال این شعر اخوان را اینجا خواندم ( ۱۳ ) که البتّه او برای مقصود دیگری گفته: « ای تکیه‌گاه و پناه زیباترین لحظه‌های پُرعصمت و پُرشکوه تنهایی و خلوت من، ای شطّ شیرین پُرشوکت من »؛( ۱۴ ) خب ببینید چقدر این شعر

«12»