را از نزدیک میشناختیم، چه کسانی بودند ؟ چه بودند ؟ هنوز ما یک اثر هنری نداریم، یک فیلم سینمایی نداریم، یک نمایش تجسّمی نداریم، یک رُمان خوب نداریم؛ اینها کارهایی است که ما نکردیم و باید بکنیم. این حالا مربوط به آن مجموعه. شهدای دوران دفاع مقدّس؛ خب، در این زمینه هم کارهایی انجام گرفته است امّا هرچه کار انجام بگیرد کم است. هزاران شهید در اوضاع مختلف، از شهرهای گوناگون، با سطوح مختلف، از نوجوان چهارده پانزدهساله گرفته، تا پیر شصت هفتاد ساله، رفتند در این میدان، جنگ را مردمی کردند، جنگ را از انحصار نیروهای رسمی درآوردند. هرکاری که مردم پشتسرِ نیروهای رسمی و همراه با آنها حضور پیدا کنند و با انگیزه کار کنند پیش میرود؛ امروز هم توصیهی ما به مسئولان دولتی در همهی زمینهها - زمینهی اقتصاد و بقیّهی چیزها - همین است. در جنگ این اتّفاق افتاد؛ مردم رفتند و خودشان را در معرض این امتحان عجیب قرار دادند؛ شوخی نیست؛ ما از جنگ یکچیزی میشنویم؛ بخوانید این کتابهایی را که جزئیّات این عملیّاتها را ذکر کردند؛ از سطوح بالا، قرارگاههای اصلی میدان جنگ بگیرید که مال ارتش و سپاه [ بود ] تا ردههای پایین، تا ردهی گردان و گروهان و دسته؛ شرححال این جوانها، یکیک اینها برای ما درسآموز است. هر یکی از این جوانهایی که به شهادت رسیدند، رفتارشان، گفتارشان، حرکتشان، یک دریچهای به سوی یک دنیای معرفتی است؛ انسان را بیدار میکند، آگاه میکند. امروز مسئلهی شهدای دفاع از حریم اهلبیت مطرح است؛ این از آن ماجراهای عجیب تاریخ است. ما در دوران جنگ جوانها را تشویق میکردیم به اینکه بروید به میدان جنگ، اجابت میکردند و میرفتند؛ امام یک سخنرانی میکردند، خیل