بیانات سال 95


است، یعنی خواننده‌ی دعا، دعا را فقط برای مستمع نمیخواند [ بلکه‌ ] برای دل خودش هم میخواند. بعضی‌ها این‌جوری هستند؛ خودش هم تحت تأثیر دعا است. وقتی خواننده‌ی دعا جوری دعا میخواند که خودش دارد با خدا حرف میزند، خودش را در مقابل پروردگار عالم حاضر می‌بیند - وقتی این‌جور هست - و حال دعا برای او وجود دارد، این مستمع هم حال دعا پیدا میکند. بعضی مواردی البتّه بندرت انسان مشاهده میکند که خواننده‌ی دعا اصلاً در عالم دعا نیست. گاهی آدم در تلویزیون هم بعضی از اینها را مشاهده میکند که خواننده‌ی دعا دارد فقط یک چیزی را با آواز میخواند؛ نه خودش توجّهی دارد و حال دعایی دارد، وقتی خودش حال دعا نداشت، مستمعش هم حال دعا پیدا نمیکند؛ نه اشک خودش جاری میشود، نه میتواند اشک مستمع را جاری کند؛ دل او را نمیتواند منقلب کند، چون دل خودش منقلب نیست. دعا را این‌جوری نباید خواند.

دعا سخن گفتن با خدای متعال است؛ به تعبیر امام بزرگوارمان « دعا قرآن صاعد است »؛( ۱۰ ) همان حرف زدن با خدا است. یک‌وقت شما قرآن میخوانید، خدا دارد با شما حرف میزند، یک‌وقت دعا میکنید، شما دارید با خدا حرف میزنید. وقتی قرآن میخوانید این قرآنِ نازل است یعنی خدای متعال دارد با شما صحبت میکند و حرف میزند، حقایق را برای شما روشن میکند؛ از بالا نازل میشود؛ و وقتی شما دعا میخوانید، شما دارید با خدا حرف میزنید؛ این صدای شما است که صعود پیدا میکند. البتّه دعا اگر خوب خوانده بشود، آن‌وقت دعای یُسمَع است: ﴿وَ اسمَع دُعائی اِذا دَعَوتُک وَ اسمَع نِدائی اِذا نادَیتُک (  ۱۱ ) - که در مناجات شعبانیّه میخوانیم - پروردگارا ! دعای مرا بشنو. یک جور دعا خواندنی هست که خدا آن را نمی‌شنود. در دعا میخوانیم: اَعوذُ بِکَ مِن نَفسٍ لا تَشبَع وَ مِن قَلبٍ لا یَخشَع وَ مِن دُعاءٍ لا یُسمَع؛ پناه میبرم به تو از دعایی

«10»