همانجا اعلام بکنید که فردا یا پسفردا ما در اینجا - آنها آنجا، شما اینجا یا در همان سالن - جلسه تشکیل میدهیم و دربارهی این موضوع بحث خواهیم کرد. دعوت کنید، دانشجویان را جمع کنید، بحث کنید، پنبهی آن حرف را بزنید، تمامش کنید؛ این خوب است. مخاطبینی پیدا میکنید، کسانی هستند، دانشجو بالاخره دنبال فهمیدن حقیقت است. بنابراین اجتماعات فیزیکی خیلی خوب است، اشکالی هم ندارد منتها طبق مقرّرات و همینطوری که گفته شد با پیشبینی درست. مسئولان دانشگاهها هم باید کمک کنند. این را من الان به آقای دکتر فرهادی هم گفتم، قبلاً هم به آقای دکتر هاشمی گفتم، حالا به معاون آقای دکتر فرهادی هم که آمده بودند گفتم. وظیفهی مسئولین دانشگاه این است که از مجموعههای انقلابی و متدیّن حمایت کنند. یعنی کسانی که با انقلاب موافقند و در راه انقلاب حاضرند فداکاری کنند، با کسی که نسبت به انقلاب بیتفاوت است یا احیاناً مخالف انقلاب است یکسان نیستند. شما بهعنوان وزیر، بهعنوان مسئول، بهعنوان نمایندهی جمهوری اسلامی میتوانید با اینها به یک چشم نگاه کنید ؟ در مورد حقوقِ عمومی بله، حقوق عمومی شامل همه است؛ امّا نمیشود شما نمایندهی نظام اسلامی باشید و از آن کسی که دفاع از اسلام انقلابی میکند حمایت نکنید، [ ولی ] از آن کسی که حملهی به نظام اسلامی میکند یا لااقل نسبت به آن بیتفاوت است حمایت بکنید ! نه، این قابل قبول نیست. مسئولین از مجموعههای انقلابی باید حمایت بکنند و این حضور را باید تسهیل کنند. پس یکی از وظایف شد حضور؛ حضور فکری و حضور جسمی. هر دو جور را شرح دادم برایتان. وظیفهی دوّم تبیین؛ تبیین. تبیین اساس کار ما است. ما با ذهنها مواجهیم، با دلها مواجهیم؛ باید دلها قانع بشود. اگر دلها قانع نشد، بدنها به راه نمیافتد، جسمها بهکار نمیافتد؛ این فرقِ بین تفکّر اسلامی و تفکّرات غیر اسلامی است.